گفت و گو با رئیس اداره ی محیطزیست شهرستان کلیبر

امیر یوسفیان اهری:سبزپوشانی که زندگی شان با حضور در طبیعت پیوند خورده است.قشری که مراقب آرامش طبیعت هستند و هرکجا که می خواهد استرس دست ساخت انسان به طبیعت وارد شود آنجا حضور می یابند تا منبع استرس را از محیطزیست دور نمایند.محیطبانان این سرزمین با وجود بسیاری از مشکلات در مسیر انجام وظایفشان با دقتی تمام طبیعت و محیطزیست جامعه را دیده بانی می کنند تا مبادا سودجویانی حقوق مردم را به یغما برند.

با توجه به قرار گرفتن پارک ملی ارسباران و منطقه ی حفاظت شده ی ارسباران در حوزه ی استحفاظی اداره ی محیطزیست شهرستان کلیبر گفت و گویی با رئیس اداره ی محیطزیست کلیبر انجام دادیم تا از وضعیت محیطزیست شهرستان کلیبر برایمان بگوید.

رضا کلانتری مدت ها لباس محیطبانی بر تن داشته است و سرد و گرم پیشه اش را تجربه کرده است و به عبارتی در میدان بوده است،با درد دوستان و همکارانش آشنا است و تلاشش این است با تزریق محبت و عشق در فضای کاری اش و همکاری مردم،راهی که قانون بر او تکلیف کرده است را با موفقیت و سربلندی بپیماید.

وی متولد شهرستان اهر است و مدرک کاردانی منابع طبیعی،کارشناسی جغرافیا و کارشناسی ارشد جغرافیا با گرایش اقلیم را در کارنامه ی خویش دارد.از سال 1387 در سازمان حفاظت محیطزیست مشغول به کار می شود و پیشتر با یونیفرم محیطبانی در ادارات محیطزیست اهر،کلیبر و هریس حضور داشته است.هم اکنون نیز ریاست اداره محیطزیست شهرستان کلیبر را بر عهده دارد و خودمانی به ما می گوید که برای عاشقان طبیعت پست سازمانی معنایی ندارد و همگی در یک رده به صیانت از محیطزیست مشغول هستیم.از سختی ها و زیبایی های کارش می گوید،از ارزش اکولوژیک منطقه که می گوید شوری وی را فرا می گیرد.کلانتری جوان به همراه همکارانش با توجه به اقلیم منطقه و تعداد اندک محیط بانان باید فشار مضاعفی را برای پر کردن خلا موجود تحمل کنند.در میان گفت و گویمان به سفید شدن موی صورتش از زمانی که این مسئولیت را به عهده گرفته است اشاره می کند و بسیار بر این تاکید دارد که حفاظت محیطزیست،همکاری مردم را می طلبد و خود و دوستانش را نماینده ی مردم برای حفاظت از اموال آن ها در عرصه های طبیعی و انسانی می داند.

دشواری ها و موانع پیش روی فعالیت اداره ی محیطزیست کلیبر را در چه چیزی می دانید؟

خب،این مورد را می شود چندین جانبه بررسی کرد.یکی از این موارد عدم آشنایی جوامع محلی با مقررات محیطزیستی است که البته بدین منظور کلاس هایی برگزار می شود،اما نیاز فراوانی به فرهنگ سازی داریم.از طرفی تداخل امور کار ما را دشوار می کند،تخریب مرتع و عدم تحدید اراضی،ساخت و ساز در اراضی ملی به صورت ناآگاهانه است.اگر حدود اراضی روستاها مشخص شود و دهیاران وظایف خویش را به خوبی انجام دهند مشکلات بسیاری در این زمینه بر طرف خواهد شد.در صورت آشنایی اهالی و دهیاران با موضوعات محیطزیستی که بار اصلی آن به دوش دهیاران است،تقابل ما با اهالی کمتر خواهد بود.البته با دوره های برگزار شده از سوی اداره ی محیطزیست برای دهیاران تا حدودی اوضاع بهبود یافته است،اما کافی نیست.خوشبختانه رویکرد فرمانداران فعلی محیطزیست شهرستان های کلیبر و خداآفرین با موضوع محیطزیست خوب است و همکاری آنان با اداره ی محیطزیست موجب پیشبرد امور در انجام حفاظت هرچه بهتر از محیطزیست شده است.

 بایستی در اینجا تشکری ویژه ای داشته باشم از دادگاه های شهرستان کلیبر و خداآفرین که هوای محیطزیست را به خوبی دارند و به پرونده های ما در اسرع وقت و بدون نوبت رسیدگی می کنند که البته قبلا چنین نبود و پس از دستورات و توجه ویژه ای که اخیرا مقام معظم رهبری نسبت به مسئله ی محیطزیست داشته اند،چنین فضایی ایجاد شده است.

آیا روستاهایی که در محدوده ی پارک ملی و منطقه حفاظت شده ی ارسباران هستند تهدیدی برای محیطزیست پارک ملی نیست؟

حدود پارک ملی ارسباران بیشتر شامل اراضی ملی می شود و فقط چندین روستا داریم که در منطقه ی حفاظت شده واقع شده است.اما در این مورد باید فلسفه ی وجودی ایجاد پارک ملی ارسباران و منقطه ی حفاظت شده میان اهالی تبیین شود.

همکاری مردم بومی و جنگل نشینان با شما چگونه است؟

خوشبختانه ما در ارسباران با پدیده هایی چون قاچاق چوب مواجه نیستیم و تخریب های نا چیزی برای مصارف محدود صورت می گیرد.توزیع نفت توسط اداره ی منابع طبیعی و گازرسانی تا حدودی موجب کاهش قطع درختان شده است و مشکل خاصی با جنگل نشینان در این رابطه نداریم.اما یکی از موضوعاتی که بسیار ما را درگیر خویش می کند مسئله ی شکار گونه ی شاخص کل و بز است.افزایش تعداد سلاح های شکاری و به خصوص اسلحه های شکاری خفیف موجود در منطقه ی حفاظت شده،بسیار به حیات وحش منطقه آسیب می رساند،این که چرا سلاح های شکاری خفیف به مردم با این تعداد واگذار شده است،خود جای بحث دارد.اصلا انسان چگون به خویش اجازه می دهد که یک گونه ی حمایت شده را شکار کند،نمی دانم. البته بیشتر سعی ما بر این است که از وقوع جرم پیشگیری کنیم،چرا که بعد از شکار یک گونه،حتی پس از جریمه فرد خاطی دیگر آن موجود به محیطزیست باز نخواهد گشت.

تناسب امکانات و نیرو در منطقه در چه وضعیتی است؟

تعداد نیرو در ارسباران به مانند همه ی نقاط کشور،کم است.البته طرح جدید سرباز محیطبان از نیروی انتظامی تا حدودی خلا موجود را پر کرده است.اما درباره ی امکانات زیرساختی،به تازگی پاسگاه های منطقه در چند نقطه نوسازی شده است،اما خب در شرایط ایده آل نیستیم،ولی نسبت به گذشته بر روی هم رفته وضعیت خوبی داریم.در حالت کلی محیطزیست جایگاهی چون سایر دستگاه های اجرایی ندارد،از مزایا و حقوق گرفته تا سایر موارد.این نکته هم فراموش نشود که وقتی کسی وارد سازمان شده و با طبیعت دوست می شود،دیگر حقوق و مزایا آنچنان که باید برایش مهم نیست.

کمی از جاده ی کلیبر-جانانلو و تهدیداتش بگویید؟

خوشبختانه این جاده از مرز پارک ملی عبور می کند و فقط در یک ناحیه وارد محدوده ی پارک ملی شده است.اما با این وجود،این راه ارتباطی برای جوامع محلی مزایای اجتماعی بسیاری دارد و موجب تسهیل در رفت و آمد شده است،اما زیستگاه ارسباران را تهدید می کند و به عبارتی زیستگاه حیوانات را به دو قسمت تقسیم کرد،ما نمی توانیم به حیوانات وحشی دیکته کنیم که زیستگاهت این منطقه است و از اینجا خارج نشو.حتی مواردی داشتیم که از منطقه خارج شده اند و از خروج آن ها بسیار ناراحت می شویم،چرا که می دانیم اهالی منطقه ی حفاظت شده با این موضوع آشنایند که این گونه ها حمایت شده هستند،ولی به بازگشت آن ها دیگر امید چندانی نداریم.

وجود پل های عبوری برای حیات وحش تا حدودی مرهم دل است،اما نسبت به استانداردهای بین المللی برای ساخت چنین پل هایی بسیار فاصله داریم و از طرفی تعداد پل های موجود نیز باید افزایش یابد.

این را با قاطعیت می توان گفت که اگر حضور ما در این جاده نباشد،تخلفات بسیاری روی  خواهد داد.البته افزایش تعداد سلاح های شکاری خفیف معادلات را تا حدودی بر هم خواهد زد.

فعالیت های عمرانی،معدنی و صنعتی همچون جاده کشی در منطقه را چگونه مدیریت می کنید؟

قبل از ساخت یک جاده،بایستی از اداره ی محیطزیست استعلامی صورت گیرد.پس از آن کارشناسان از خود سازمان حضور می یابند تا نسبت به صدور یا عدم صدور مجوز تصمیم بگیرند.ما تا به حال در حریم منطقه ی حفاظت شده و پارک ملی مجوزی را برای فعالیت معدن صادر نکرده ایم و امیدوارم که هیچوقت نیز صادر نشود.در صورت فعالیت های عمرانی در محدوده ی اراضی روستاها ما نمی توانیم بر اساس قانون مانع این گونه فعالیت ها شویم و تنها گزینه مان گزارش به اداره ی جهاد کشاورزی است.اما اگر فعالیت های عمرانی خارج از محدوده ی روستاها باشد و اراضی ملی را شامل شود با فوریت برخورد می شود.

برخی طرح های عمرانی هم بر اساس زون بندی منطقه برای گردشگری،مجوز می گیرند.این فعالیت ها هم در قالب طرح مدیریت جامع صورت می گیرد ولی با این وجود الزامات و ضوابط زیست محیطی به مجریان طرح ها ابلاغ می شود.

 

مشارکت های مردمی و تشکل های مردم نهاد در منطقه فعالیتی دارند؟

اگر بگوییم که منطقه ی ارسباران از نطر تنوع زیستی شاخص ترین منطقه ی استان است،بیجا نگفته ایم،اما متاسفانه با وجود این ما در شهرستان های منطقه،خبری از فعالیت تشکل های مردم نهاد برای محیطزیست نیست.محیطزیست باید زیر ذره بین سمن ها باشد و هم از کاستی هایمان انتقاد کنند و هم به ما در انجام وظایفمان یاری رسانند.البته این را باید خاطرنشان کنیم که بر اساس اصل  50 قانون اساسی حفاظت از محیطزیست وظیفه ای همگانی است و همگی باید چه در قالب تشکل و چه خارج از تشکل ها از محیطزیست حمایت و حفاظت کنیم.

لطفا در رابطه با توسعه گردشگری و ملاحظات زیست محیطی کمی برایمان بگویید؟

گردشگری های غیر کنترل شده خود به نوعی موجب آسیب به چهره ی منطقه شده است.در صورت تغییر چهره ی طبیعی ارسباران دیگر بسیار سخت است که ما آن را به چهره ی واقعی خویش بازگردانیم.آتش سوزی هایی که در منطقه صورت می گیرد بیشتر به صورت سهوی رخ می دهد که از گردشگران عزیز می خواهیم نسبت به این نکته توجه ویژه ای داشته باشند،چرا که این آتش سوزی ها به دلیل نبود امکانات مناسب برای اطفای حریق بسیار آسیب رسان هستند.با این وجود ما از توسعه ی گردشگری که به محیطزیست آسیب نرساند و موجب اشتغالزایی شود حمایت می کنیم.

ممنون از این که با خوانندگان گویا همراه شدید،سخنی با مردم منطقه دارید؟

از تمامی مردمی که ما را در انجام وظایف خویش یاری می کنند نهایت قدردانی را دارم و از مردم عزیز می خواهم که در حفاظت از محیطزیست مساعدت کنند،چرا که ما نیز نماینده ی خود مردم شهرستان های کلیبر و خداآفرین هستیم و اگر مردم نباشند اداره ی محیطزیست معنایی نخواهد داشت،ما فقط مامور این شده ایم که از اراضی ملی و بیت المال و حیات وحش منطقه حفاظت کنیم و در واقع همه ی مردم صاحبان اصلی این مواهب هستند.

 چاپ شده در دو هفته نامه گویا

 

تصویری از حاشیه ی گفت و گو:

طبیعت،فضایی برای پرورش اندیشه هایی نو و خلاق

امیر یوسفیان اهری:آمار افسردگی با سرعت بسیاری رو به افزایش است،بیماری های روانی فراگیر گشته و خلاقیت و اندیشه ی مستقل از بیشتر نوجوانان و جوانان ما سلب گشته است.این همه ی آنی است که بیشتر روانشناسان و عصب شناسان و کارشناسان بر آن اذعان دارند.

«به کجا می رویم؟»،به راستی به کجا می رویم؟

چگونه کودک امروزی فردا می خواهد ذهنی مستقل داشته باشد،با حضور یک پشتیبان که به او دیکته کند که چه کاری را انجام دهد و چه کاری را انجام ندهد،یا با زندگی در یک آپارتمان 50 متری که حتی نمی تواند هیجانات خویش را ابراز کند و آسیب دیدن هیجانات یعنی آسیب به خرد، و آسیب به خرد همانا آسیب به عقلانیت است.

آیا رواست کودکان را در شرایطی استرس زا قرار دهیم؟آیا ما در دیروز بدین اندازه  تست،المپیاد،مسابقه و .... داشتیم؟چگونه است که دانش آموزان و دانشجویان دیروز انسان هایی قوی بودند که هنوز هم که هنوز است دل بسیاری از آن ها برای وطن می تپد،اما امروز چه،آیا سودای مهاجرت به خارج از کشور میان بسیاری از دانشجویانمان تبدیل به یک اپیدمی نشده است.

غولی به نام رقابت کودکان ما را نسبت به یکدیگر بدبین کرده است و این کودکان به چشم رفیق یکدیگر را نمی نگرند.به کارگیری نمره،دادن ستاره،جایزه،مقایسه،رتبه بندی و نظایر آن،پیامدهایی همچون حسد و خودبینی به همراه  می آورد و آثار ناگواری را در عرصه های سازگاری اجتماعی،همکاری وهمفکری در پی دارد.به برندگان حس برتری کاذب می دهد و اعتماد به نفس را در بازندگان می کشد و شاید از همه بدتر،برندگان را برای همیشه گروگان برد خویش می کند.آنها دیگر کار تیمی را نمی آموزند و مسیر های ارتباط در اجتماعی را با بازی در محلات و کوچه ها فرا نمی گیرند.

کافیست به گذشته ی خودتان بازگردید،کدام فضاها و فعالیت ها را به یاد می آورید که تمام وجودتان را مملو از نوستالوژی یا احساس کند؟آنهایی که یک بزرگسال مدام حواستان را پرت میکرد و تذکر می داد و به تجربه کردنشان وادارتان می کرد؟یا آن دسته ای که با میل خود و بر اساس کنجکاوی و آزادانه انتخابشان کرده بودید.

اینجاست که باید از تجربه ی سیستم های آموزشی چون فنلاند الگو گیریم،همانی که دیروز خودمان داشتیم،بازی.کودکان را از بازی محروم نکنیم و بگذاریم زندگی را تجربه کنند.بازی نه یک امر مذموم است برای کودک،بلکه یک تمرین برای زندگی وی است.زمان و آزادی لازم را برای کودکان فراهم کنیم،نه در پشت میز و مانیتورها.در طی تحقیقی مشخص شده است که بازی های کامپیوتری فضایی است که کودکان می توانند با آزادی بیشتری در آنجا حضور داشته باشند و یک دیگری نمی تواند بگوید که چنین بازی کن و یا نکن،آری اینگونه است که استقبال کودکان از بازی های رایانه ای افزایش می یابد.اما آیا کودک یک موجود مجازی است و یا در آینده ای مجازی زندگی خواهد کرد؟به طور یقین که چنین نیست.

بگذاریم که کودکان با تجربه کردن در طبیعت یاد بگیرند،تجربه کنند آنچه را که برای زندگی لازم است.تجربه ای که در آن خبری از دیکته و فشارهای استرسی نیست.تجربه ای که در آن بازی با شن و آب و برف را طبیعی تجربه کنند نه در کنج کلاس ها.سرما را بچشند و گرما را دریابند،فریاد بزنند و با یکدیگر بازی کنند،صدای باد در گوششان بپیچد و زلالی آب را در جویبار ها نظاره گر باشند.دوستی با حیوانات را بیاموزند و حرکت ابرها و ریختن برگ ها برایشان خاطره بیافریند،میخ و چکش را در دست گیرند و درد را احساس کنند،از ماسه و برف اشکالی به وجود آورند و هنرشان را عرضه کنند تا فردای این سرزمین تهی از هنرمند نشود.صدای قمری و بلبل و زنگوله را گوش فرا دهند تا موسیقی روح و روانشان را صفا دهد.دوستی های کودکانه ای  که در طبیعت شکل می گیرد تنش و درگیری را بین آن ها کاهش می دهد.همراهی در ساختن بندی کوچک بر روی یک جوی آب،کندن یک چاله با همکاری یکدیگر و یا بر افروختن یک آتش به کمک همدیگر منجر به کاهش تنش شده و بجای دوی از هم یکدیگر را می جویند.بگذاریم محیطهایی چون حیدربابا شاعرانی چون شهریار را بپروراند.

مغز کودکی که تا سنین 11 تا 13 سالگی با بازی در طبیعت تکامل می یابد با قدرتی بسیار برای زندگی آماده می شود.فرصت حضور در طبیعت(محیطی امن در مقیاسی نسبی)را به کودکان بدهیم ،حتی شده برای یک روز.بگذاریم بدون دخالت ما در طبیعت بازی کنند و دنیای کودکانه خویش را با خاطراتی از طبیعت بسازند.این حضور،نسلی را تربیت می کند تا از محیط زیستش پاسداری کند،به جرات می توان گفت که اگر کودکان در طبیعت شادمانی و کودکی نکنند در بزرگسالی عشقی به طبیعت و تعهدی به محیطزیست نخواهند داشت.سال نویی همراه با حضور در طبیعت برای کودکان و خودتان آرزومندیم و این را از یاد نبریم که کودکان رفتار ما را به دقت زیر نظر دارند،پس مهر به طبیعت و جامعه را در رفتارمان به کودکان نشان دهیم.

 چاپ شده در دو هفته نامه گویا

اولویتی شدن محیطزیست

تاریخ را ورق می زنیم و کمی به گذشته باز می گردیم.به زمانی که فعالیت های محیطزیستی اقدامی ناپسند میان دولتمردان و مسئولان و حتی در میان اقشاری ازمردم تلقی می شد.هر کجا از محیطزیست و حقوقش گفته یا نوشته می شد،گویا نویسنده یا گوینده مرتکب جرمی گشته است.

امروز اخبار و رویدادهای مرتبط با محیطزیست نسبت به گذشته پررنگ گشته است،اخباری که همین چندسال پیش برای نوشتنش یا گفتنش باید هزینه می دادیم. کمی فضا لطیف تر شده است و این امر مرهون بسیاری از فعالینی است که جانانه در این مسیر گام نهادند و می نهند تا کشور را از خطرهایی که تهدیدش می کند آگاه سازند،از خطرهایی که زیست را برای خویش و آیندگان ناسالم می سازد.

در کانال رسمی نماینده ی مردم  ورزقان وخاروانا خبری در رابطه با از سرگیری اجرای طرحهای توسعه ی مس سونگون منتشر شده است،این خبر به مانند سایر اخباری است که برای توسعه می شنویم،اما با این تفاوت که موضوع محیط زیست اولویت طرح بیان گشته است: «در جلسه ای که امروز چهارشنبه مورخ 1395/10/01در محل وزارت صنعت، معدن و تجارت با حضور و عنایات جناب آقای دکتر رحمانی قائم مقام محترم وزیر صنعت معدن و تجارت ، جناب آقای دکتر سرقینی معاون محترم معادن وزارتخانه، مدیر عامل و اعضای محترم هیات مدیره و معاونین ومدیران ارشد شرکت ملی صنایع مس ایران، و همچنین جناب آقای دکتر فرهنگی رئیس محترم مجمع نمایندگان استان، جناب آقای مهندس بیمقدار نماینده محترم تبریز، آذرشهر و اسکو و نیز اینجانب رضا علیزاده نماینده ی ورزقان و خاروانا برگزار شد به جمع بندی خوبی رسیدیم به این صورت که:

"قرار شد بزودی نسبت به انتخاب پیمانکار و از سرگیری اجرای این طرحها جهت تولید سالیانه یکصد هزارتن شمش مس با در نظر گرفتن اولویت های زیست محیطی در ورزقان اقدام شود.»

از سویی دیگر انتشار حقوق شهروندی خبر خوش دیگری برای مردم کشور بود. جای بسی خشنودی است که حقوق شهروندی در قالب یک منشور نمادین با 120 ماده و با تکیه بر حقوق انسان ها در کشور تدوین و توشیح گردید.

در ذیل بند ع مواد 112 تا 115 ،منشور اشارتی به موضوع مهم محیط زیست دارد که هر شهروند ایرانی اهمیت آن را به خوبی درک می کند.منشور شهروندی که فرزند قانون اساسی به شمار می آید، در ادامه بند ع با عنوان " محیط ‌زیست سالم و توسعه پایدار" در ماده 112 چنین می نویسد:

حفاظت از محیط‌زیست -که نسل امروز و نسل‌های بعد باید در آن حیات اجتماعی رو به رشدی داشته باشند - وظیفه‌ای همگانی است. از این‌رو فعالیت‌های اقتصادی و غیر آن‌ که با آلودگی محیط‌زیست یا تخریب غیرقابل‌ جبران آن همراه باشد، ممنوع است. حفاظت، بهسازی و زیباسازی محیط‌ زیست و گسترش فرهنگ حمایت از محیط‌ زیست حق شهروندان است و دولت این حق را در برنامه‌ها، تصمیمات و اقدام‌های توسعه‌ای، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، دفاعی و امنیتی مدنظر قرار می‌دهد و با آلودگی و تخریب محیط‌زیست مقابله می‌کند...

در ماده بعدی چنین آمده است: هر شهروند حق بهره‌مندی از محیط‌زیست سالم، پاک و عاری از انواع آلودگی، از جمله آلودگی هوا، آب و آلودگی‌های ناشی از امواج و تشعشعات مضر و آگاهی از میزان و تبعات آلاینده‌های محیط‌ زیست را دارد. دستگاه‌های اجرایی برای کاهش آلاینده‌های زیست‌محیطی به‌ویژه در شهرهای بزرگ تدابیر لازم را اتخاذ می‌کنند...

در ادامه در ماده 114 آمده است: هرگونه اقدام به ‌منظور توسعه زیربنایی و صنعتی مانند احداث سدها و راه‌ها و صنایع استخراجی، پتروشیمی یا هسته‌ای و مانند آن باید پس از ارزیابی تأثیرات زیست‌محیطی انجام شود. اجرای طرح‌های توسعه‌ای منوط به رعایت دقیق ملاحظات زیست‌ محیطی خواهد بود....

در ماده 115که ماده پایانی سرفصل زیست محیطی حقوق شهروندی است، می خوانیم: دولت با ایفای نقش بین‌المللی مؤثر از طریق همکاری‌های اقتصادی، تبادل اطلاعات، انتقال دانش فنی و مبادله فرهنگی برای تحقق توسعه پایدار همه‌ جانبه و متوازن و رفع موانع بین‌المللی اقدام خواهد نمود. حق شهروندان است که از مزایا و منافع فن‌آوری‌های نو در کلیه زمینه‌ها از جمله بهداشتی، پزشکی، دارویی، غذایی، اقتصادی و تجاری بهره‌مند شوند...

این که موضوع بسیار حیاتی محیط زیست در قالب یکی از حقوق مصرح شهروندی آمده است، جای سپاس دارد و نشانگر وابستگی سرنوشت کشور به سرنوشت محیط زیست کشور است.

پیکره ی محیطزیست کشور از طرح های غیرکارشناسی در دهه های اخیر چنان ناتوان گشته است که نای تنفس هم ندارد و به رغم این که امروزمحیطزیست در اخبار و یاداشت ها بسیار مشاهده می شود اما نبایستی این نکته را فراموش نمود که هنوز طبیعت و محیطزیست مردمان این سرزمین،از آماج تخریب تخریبگران و فعالیت های ضدبشری سرمایه داری در امان نیست.نگذاریم به بهانه ی توسعه،آینده مان نابود شود،آن هم آن توسعه ای که تنها برای عده ای محدود منفعت به همراه دارد.توسعه ی پایدار آرزوی هر انسانی است که زمین و زمینیان برایش مهم است و در اولویتی مهمتر سلامتی خود و همنوعانش را نیز فدای منافع زودگذر برخی ها نمی کند.

امیر یوسفیان اهری

نشریه ی گویا،شماره 285،دی ماه 95

به مناسبت روز جهانی کوهستان

روز جهانی کوهستان؛ «فرهنگ مناطق کوهستانی، بزرگداشت تنوع و تحکیم هویت»

11 دسامبر / 21 آذر؛ روز جهانی کوهستان بر همه دوستداران کوه و طبیعت مبارک باد.

مفهوم میراث سنتی، فرهنگ و معنویت، به طور طبیعی با معیشت مردم ساکن کوهستان‌ها گره خورده است. در جایی که سبک زندگی سنتی، تعیین کننده جریان زندگی و زیستن است. بسیاری از مناطق کوهستانی میزبان جوامع بومی کهنی است که مالک و حفظ کننده‌ی دانش، سنت‌ها و زبان‌های گرانبهایی هستند.
کوهها برای بسیاری از مذاهب، مفاهیم عمیق معنوی را در بر دارند؛ کوه المپیوس، کوه سینا، ماچوپیچو، کوه آتوس، کوههای چهارگانه مقدس بودایی فقط مثالهایی از آنهاست. ساکنان کوهستانها سیستم های جالب توجه برای بهره برداری از زمین های با تنوع زیستی غنی را توسعه دادند و در طول قرن‌ها به لطف همزیستی هماهنگ جوامع با محیط زیست به تکامل رسیدند.
زمین، آب و جنگل‌ها برای مردم ساکن کوهستان‌ها منابع طبیعیِ مهمی هستند. نسلهای جدید به تبعیت از نیاکان خود، رفاه و آسایش، اصالت و هویت و آینده فرزندان خود را در گرو مراقبت و دوستی با محیط زیست خود می دانند. آنها بهره گیری از دانش و فنون سنتی خود را کلید مدیریت بهینه و افزایش دهنده انعطاف پذیری اکوسیستم حساس و شکننده کوهستان می دانند.
همچنین کوهستان‌ها مکانی برای گردشگران و جریان فرهنگ هاست. از فعالیت هایی نظیر کوهنوردی و سنگنوردی و اسکی گرفته تا بازدید از کلیساهایی در دل صخره هایی در اتیوپی، کوهها همه امکانات را برای همه نوع گردشگر فراهم می کنند. گردشگری در کوهستان اگر به طور پایدار مدیریت شود، همانطور که برای حفاظت از اکوسیستم کوهستان‌ها، محصولات و خدمات انگیزه ایجاد می‌کند، می تواند نقش مهمی در در توسعه و حفاظت از فرهنگ‌های سنتی ایفا کند.
روز جهانی کوهستان در سال 1395 مناسبتی است تا تنوع و غنای فرهنگ‌های مناطق کوهستانی برجسته شوند، طیف وسیعی از هویت ها ترویج و ارتقاء یابند و این تضمین داده شود که حقوق مردم بومی به رسمیت شناخته می شود و روش های سنتی همچنان مانا و پایدار باقی می ماند.
در حالیکه به طور کلی موضوع «فرهنگ» برای امسال انتخاب شده است، از اینکه کشورها، جوامع و سازمان‌ها، موسسات، باشگاهها و گروههای حوزه کوه و طبیعت برای بزرگداشت روز جهانی کوهستان در سال 1395 موضوعی را انتخاب کنند که ارتباط نزدیکتری با فعالیت آنان دارد استقبال می کنیم و همراهیتان را خیر مقدم می گوییم.
متن رسمی "فائو" (سازمان خواروبار و کشاورزی سازمان ملل متحد) به مناسبت روز جهانی کوهستان؛ ترجمه شده توسط کارگروه حفظ محیط کوهستان فدراسیون کوهنوردی و صعودهای ورزشی جمهوری اسلامی ایران
در جای جای کشور، انجمن ها، باشگاهها و گروههای دوستدار کوه و طبیعت، ویژه برنامه هایی را در نظر گرفته اند.

کوهها در منطقه ی آذربایجان از اهمیت بسیاری برخوردارند و این را می توان از جایگاه والای این اقلیم در ادبیات شفاهی و احترام این مردمان به کوهستان استنباط نمود. 
نمونه ای از اشعاری که برای کوهستان سروده شده است:

سورما مندن نه¬ييم دوستوم
دئييم قاليب بو داغلاردا
هئچ اؤزومده بيلنميرم
نه¬ييم قاليب بو داغلاردا

آياغينا او نرگيزين
هئي سوروندوم ديزين-ديزين
دوداغيندا مئه¬دن حزين
هئي¬ييم قاليب بو داغلاردا

گئجه گوندوز دردلي، غملي
ياشاميشام گؤزو نملي
يار الينده ويصال دملي
مئي¬ييم قاليب بو داغلاردا

بولاق اولوب دوشدوم ايزه
بلكه چاتام گؤي دنيزه
نور چيله¬ين عشقيميزه
گؤيوم قاليب بو داغلاردا

من "ستّار"ام منه آنام
عشق اودوندا دئييب يانام
ساراسي يوخ خان چوبانام
نئي¬ييم قاليب بو داغلاردا


"ستار گلمحمدی"

حال طبیعت خوب باشد؛حال ما نیز خوب است

به سراغ طبیعت اگر می آیید نرم و آهسته بیایید تا مبادا آزرده شود اهلی از اهالی طبیعت،این را وقتی می خواهیم وارد مناطق چهارگانه شویم مردانی به زبان می آورند که دوستان واقعی عرصه های طبیعی هستند.مردانی که تاکنون 118 تن از دوستان و همکارانشان به شهادت رسیده اند تا طبیعت آسوده بخوابد،طبیعتی که تمامی نیازهای بشری بدان وابسته است.طبیعتی که اگر سر سوزنی با آن بی مهری شود یقین که او نیز مهرش را از ما دریغ خواهد کرد و در پی آن عرصه برای زندگی بشر بر روی این کره ی خاکی دشوار خواهد بود.

 محیط‌بانان، حافظان و پاسداران عرصه‌های طبیعی سرزمین که روزهای کاری پرخطری را همراه با بار کمبودهای مالی و معیشتی به دوش می‌کشند؛قصه پر غصه این مردان طبیعت حکایت از آلام و درهایی دارد که کمتر به آن پرداخته شده است. برای حفاظت از 11 درصد از خاک کشور را که تحت نظارت ویژه سازمان حفاظت محیطزیست است،تنها 2700 محیط بان وجود دارد این یعنی برای هر 40هزار هکتار یک نفر، عددی که به نظر می رسد به هیچ عنوان برای محافظت از عرصه های آبی و خاکی کشور با این درجه از تفاوت اقلیم کفایت نمی کند و سازمان محیط زیست را در فشار خردکننده ای قرار می دهد. در واقع با چنین تعداد اندکی نه تنها محیط بانان باید فشار مضاعفی را برای پر کردن خلا موجود تحمل کنند بلکه سازمان محیط زیست نیز از سوی منتقدان به خاطر ضعف در پوشش مناطق تحت حفاظت و برخورد با شکارچیان متخلف مورد حمله قرار می گیرد.

منطقه ی ارسباران نیز با وجود داشتن ارزش اکولوژیکی بسیار و همچنین صعب العبوری مناطق این ذخیره گاه زیست کره تعداد محیطبان کمتری را در اختیار دارد.حال تعداد کم نیروی انسانی از یک سو و از سویی دیگر عدم همکاری مردم و برخی مسئولین نیز موضوع را بغرنج می کند.

ستون محیطزیست ارسباران نشریه ی گویا این بار به مصاحبه با محیطبانی پرداخته که 19 سال از عمر خویش را در راه حفاظت از طبیعت این دیار سپری کرده است.نادر معینی فر متولد 1351 در روستای نقاره کوب قدیم است یا همان "یوخاری ناغاراکی" است.تحصیلات ابتدایی خویش را تا مقطع پنجم دبستان در روستایشان گذرانده و پس از آن به همراه برادر خویش قادر،که او نیز محیطبان است به اهر آمده و در این شهر سکنی گزیده و تا مقطع دیپلم به تحصیل پرداخته است.پس از پایان خدمت سربازی در سال 1376 به صورت قراردادی در سازمان حفاظت محیطزیست به عنوان محیطبان استخدام می شود.وی در طول خدمت خویش در مناطق محتلفی همچون پناهگاه حیات وحش کیامکی،پارک ملی کنتال،پارک ملی ارسباران،پاسگاه هوراند،شهرستان ورزقان وشهر اهر به خدمت مشغول بوده است و هم اکنون نیز در لباس محیطبانی در منطقه ی حفاظت شده ی یای قاری و پاسگاه محیطبانی فندقلو در حال خدمت است.این پاسدار طبیعت به هنگام مراجعت به محل کار خویش در هوراند ،در راه اهر – هوراند دچار سانحه ی رانندگی می شود و حدود دو ماه را در بستر بیماری به استراحت می پردازد.از خاطراتش که می گوید انسان تازه می فهمد که دشواری شغلشلن چند برایر آنی است که بدان فکر می کنیم. وقتی از طبیعت و حیات وحش و زیبایی هایش می گوید چهره اش شاداب تر می شود.در ادامه بخشی از گفت و گوی ما را با این حافظ محیطزیست می خوانید:

از دشواری های کارتان بگویید؟

به طور کلی محیطبانی یکی از مشاغل دشوار است و تنها عشق به طبیعت است که این سختی ها را برای ما آسان می کند.سال 76 که استخدام شدم و در پاسگاه محیطبانی به خدمت مشغول بودیم بدین گونه بود که ساعت 4 صبح از پاسگاه خارج می شدیم و نیمه های شب حدود ساعت 1 یا 12 نیمه شب به پاسگاه باز می گشتیم.حتی این را هم بگویم بارها شده که گلوله ای در منطقه شلیک شده و ما جهت شناسایی و دستگیری متخلفین با وجود پایان گشتمان و همچنین اتمام تغذیه هایمان، در منطقه شب مانی کرده ایم و به جستجوی متخلفین پرداخته ایم.یادم می آید که یک روز به همراه آقای حسین رضایی که از محیطبانان شهرستان جلفا است به هنگام گشتزنی در کنتال شماره ی 1 متوجه حضور چندین متخلف در منطقه شدیم و تعقیبشان کردیم،در ادامه ی تعقیبمان به دلیل صعب العبوری منطقه و تاریکی هوا در فرخ دره سی بر روی یک صخره متوقف شدیم و به سختی توانستیم که از صخره ها پایین بیاییم،آن شب پاییزی در آذرماه ما مجبور شدیم که شب مانی کنیم و تنها با داشتن یک لواش و مقداری پنیر و چند حبه قند شب را سحر کردیم.

زمانی که در منطقه ی آنزا بودیم،بیشتر با ماشین های شخصی به روستای نقده می رفتیم و تغذیه 15 روزه مان در کوله هایمان قرار داده و بر دوشمان تا پاسگاه می بردیم.آنجا خبری از برق و بخاری نفتی و این چیزها نبود.غذاهایمان هم بیشتر کنسرو بود و برنج.البته یکی حمام گازوئیلی تهیه کرده بودیم که آبش را از چشمه ی پایین دست می آوردیم.

دوری از خانواده برایتان دشوار نیست؟

قبل ها ما 18 روز شیفت می دادیم و 12 روز را همراه خانواده هایمان بودیم که امروز این زمان به 15 روز تقلیل یافته است.این دوری برای هر انسانی سخت است اما ما بدان عادت کرده ایم و صیانت از طبیعت را پیشه ی خویش می دانیم.

آیا امروز به محیطبانان خوب رسیدگی می شود؟

در گذشته یعنی حوالی سال 80 به محیط بانان به معنای واقعی رسیدگی می شد،هم از حقوق خوبی برخوردار بودیم و هم اضافه کاری بسیاری داشتیم.گشت هایمان بسیار بود و شرایط واقعا خوب بود.

دیدگاهتان نسبت به شغلتان چگونه است؟

از هر سو که بنگریم شغلمان زیباست،دائم در طبیعت و کوهنوردی.آب و هوایی سالم همراه با نوشیدن چایی هایی که در قمقمه ها دم می کنیم برایمان برابر است با بهترین غذاهای رستوران هایی لوکس.آری هتل ما سنگ های کوهستان و طبیعت است.و بر زیبایی شغلمان آنجا افزوده می شود که می دانیم از این زیبایی ها حفاظت می کنیم.

چه حسی نسبت به طبیعت دارید؟

با توجه به این که روزی مان از طبیعت می آید پس ما مدیون طبیعت هستیم.هر چقدر حال طبیعت خوب باشد حال ما نیز خوب است،باور کنید هنگام گشت زنی وقتی جانداری را می بینیم بسیار خوشحال می شویم و اگر در گشت هایمان تخریبی را ببینیم همانقدر ناراحت می شویم.

آیا مردم بومی با شما در حفاظت از محیطزیست همکاری می کنند؟

متاسفانه امروزه مردم با ما همکاری خوبی ندارند.در گذشته همکاری مردم با ما بسیار خوب بود اما امروز به واسطه ی گسترش ابزارهای ارتباطی خود روستائیان به متخلفین یاری می رسانند و آن ها را از حضور می با خبر می کنند.

از سویی به دلیل نبود امکانات مناسب و نیروی کافی نیز در انجام وظیفه مان با مشکل مواجه می شویم.مثلا حدود96000هکتار منطقه ی حفاظت شده در شهرستان اهر داریم که فقط 3نفر محبطبان داریم،که یکی از این عزیزان حسابدار است و دیگری نیز به تازگی بازنشته شده است.

سخن پایانی تان؟

محیطزیست را باید همگان حفاظت کنند نه تنها محیط بان و سازمان حفاظت محیطزیست.برای زندگی سالم محیط زیستی سالم نیاز است واگر همه همکاری نکنند محیطزیستمان نابود خواهد شد.این را باید بدانیم زندگی با طبیعتی تخریب شده دشوار خواهد بود.

امیر یوسفیان اهری،نشریه گویا،شماره ی 279

توجه به فولکلور راهکاری جهت فرهنگ سازی برای محیطزیست

امیر یوسفیان اهری،نشریه ی گویا:ادبیات شفاهی نشان دهنده فرهنگ هر ملتی است که این بخش از ادبیات، توجه و ارزش دادن مردم به زیبایی ها و رویارویی شان با مسائل زندگی را نشان می دهد.با توجه به اینکه مردم آذربایجان مردمی با تاریخ ذهنی و شفاهی غنی هستند به این علت تمامی ابعاد فولکلور مردم سینه به سینه توسط گذشتگان به نسل های جوان انتقال می یابد. با گذشت زمان و ورود ادبیات کشورهای بیگانه، نسل های جوان متاسفانه ادبیات هویتی خود را به فراموشی می سپارند و متولیان امر نیز تاکنون برای حفظ و نگهداری آنها هیچ اقدام چشمگیری انجام نداده اند.آداب و رسوم، مسایل دینی، لالایی ها، ادبیات عاشقی، لطیفه، داستان ها،حکایت ها، مثل ها، سخنان بزرگان، ضرب المثل ها و اصطلاح ها از جمله بخش های ادبیات شفاهی آذربایجان است.

در این میان ضرب المثل ها نقش بسیاری جهت انتقال مفاهیم  و معانی دارند.این مفاهیم و معانی در عملکرد انسان های نیز بسیار تاثیر گذارند به گونه ای که با این مفاهیم می توان بسیاری را از نا هنجاری را به بهنجار تبدیل کرد.

اگر امروز مسائل محیطزیستی را یکی از دغدغه های عمومی مان بدانیم باید  فولکلوری که حاصل سال ها تجربه است را مورد توجه قرار دهیم.فولکلوری که بخش بسیاری از آن را ضرب المثل ها تشکیل می دهند و نمونه های بسیاری پیرامون این موضوع وجود دارد.

در ادبیات شفاهی آذربایجان می توان ضرب المثل های بسیاری یافت که توسط پیشینیان به زیبایی و در نهایت دقت درک شده اند،برای مثال می توان به این مثل اشاره نمود:«بالیق بالیغی اوتماسا،دنیزی بالیق توتار»(اگر ماهی،ماهی را نبلعد دریا پر از ماهی می شود)،این ضرب المثل به درک تعادل در اکوسیستم اشاره دارد.چنین درکی که حاکی از فهم زنجیره ی غذایی موجود در طبیعت و اهمیت اکولوژیک آن از سوی گذشتگان و نیاکانمان است.

امید که متولیان امر و نهادهای مسئول،با توجه به فولکلور مردم و پرداختن به موضوعات جامعه شناختی و مردم شناختی هر منطقه ای در حوزه ی محیطزیست و ورود این فولکلورها به مباحث آموزشی و پرورشی ،و در نتیجه ی آن عمومی شدن دغدغه های زیست محیطی و تلاشی همگانی،بتوانند آینده ای سالم را برای نسل های آتی تضمین نمایند.

آلودگی از معادن ارمنستان تا دریای خزر/ ماهیان ارس لب‌‌تر می‌میرند

تبریز- آب رودخانه ارس چند سالی می‌شود که دیگر مثل گذشته صاف و زلال نیست و با خود انواع مواد شیمیایی و فاضلاب معادن ارمنستان را حمل می‌کند، آلودگی که تا سر سفره دریای خزر هم رسیده است.
خبرگزاری مهر – گروه استان‌ها، محمدرضا علی اشرفی: ارس با تشکیل مرز رودخانه‌ای ایران به طول ۴۷۵ کیلومتر به خزر می‌ریزد و سومین رودخانه کشور به لحاظ قدرت آب شناخته می‌شود. ۱۲ درصد آب ارس از ایران، ۳۴ درصد از ترکیه و بقیه از خاک آذربایجان و ارمنستان تامین می‌شود.
این رودخانه پرآب و بزرگ در سال‌های اخیر به شدت تهدید می‌شود، فاضلاب معادن ارمنستان به این رودخانه ریخته شده و اکوسیستم منطقه و این رودخانه به شدت تهدید می‌شود.
البته این وضعیت زمانی خطرناک‌تر می‌شود که بدانیم با افزایش دمای هوا در ماه‌های اخیر و کاهش سطح رودخانه شاهد افزایش ورود پساب‌های صنعتی و معدنی ارمنستان به این رودخانه هستیم، تا جایی که مرگ ماهی‌های ارس در سال‌های اخیر نسبت به گذشته چندین برابر شده است.

وقتی پساب‌ صنعتی ارمنستان مهمان سفره‌های ایرانی می‌شوند

این موضوع زمانی جالب‌تر می‌شود که بدانیم این پساب‌های صنعتی و معدنی ارمنستان از طریق ارس به دریای خزر هم وارد می‌شود و حیات ماهی‌ها و موجوادت زنده این دریا را نیز تهدید می‌کند، ارس ۹۵۰ کیلومتر را طی می‌کند تا به دریای خزر بریزد.
این رود به دشت مغان و بخش وسیعی از مناطق شمال غربی ایران آب‌رسانی می‌کند و بدون شک همه این پساب‌ها و فاضلاب‌ها را از طریق حل شدن در آب به نقاط مختلف کشور و شاید حتی از طریق ماهی‌ها و یا سبزیجات و میوه ها به سر سفره‌های مردم نیز می‌برد.
بررسی میزان آلودگی رودخانه ارس و تاثیر آلودگی‌ها بر دریای خزر نشان می‌دهد که باید مسئولان از طریق روابط بین المللی این موضوع را پیگیری و از ورود فاضلاب معادن ارمنستان به رودخانه ارس جلوگیری کنند.
تخلیه زباله نیروگاه‌های برقی ارمنستان در ارس هم کاملا شیمیایی و خطرناک ارزیابی شده و حیات وحش و طبیعت ایران در این منطقه را تهدید می‌کندبررسی‌ها و مشاهدات میدانی خبرنگار مهر از رودخانه ارس نشان می‌دهد که نوع آلودگی این رودخانه پساب‌های صنعتی و میکروبی هستند که بیشتر از طریق معادن طلای ارمنستان که در نزدیکی رودخانه قرار دارند وارد ارس می‌شوند و حیات ماهی‌های آن را تهدید می‌کنند.
در این زمینه می‌توان به پساب کارخانه‌های مس ارمنستان در جوار ارس و یا فاضلاب صنایعی مانند مولیبدن و طلا و دیگر فلزات اشاره کرد که وارد ارس می‌شوند. تخلیه زباله نیروگاه‌های برقی ارمنستان در ارس هم کاملا شیمیایی و خطرناک ارزیابی شده و حیات وحش و طبیعت ایران در این منطقه را تهدید می‌کند.

ادامه نوشته

رد پای قانون شکنی در طبیعت(به بهانه ی دور دوم انتخابات مجلس شورای اسلامی)

راهی جاده که می شویم و نظاره گر مناظر اطراف،رنگ هایی نا همگون با محیط طبیعی را بر روی سنگ ها و دامنه های کوه ها می بینیم.رنگ هایی که آمده اند تا افرادی را به ما بشناسانند.برخی با اسپری و بعضی با سنگ هایی رنگ اندود.

با کمی دقت به این نکته پی می بریم که اینها اسامی کاندیداهایی هستند که قرار است به خانه ی ملت روند،خانه ای که از آن ملت است،اما در سویی طبیعتی که از آن مردم است را با هدف تبلیغات آلوده کرده اند.دست یازی انسان تنها به فضاهای شهری و بر هم زدن نظام زیبایی شهر با بنرها و پوسترها(خارج از مکان های تعبیه شده برای این منظور)محدود نشده و این دست یازی،طبیعت را نیز آماج حملات خویش قرار داده است.حتی تابلوهای اداره ی راه  و شهرسازی نیز که در هدایت رانندگان نقش به سزایی دارند از نصب پوسترها در امان نمانده اند.

چندی پیش در جریان سفر به شهرستان خداآفرین از مسیر کلیبر-جانانلو شاهد نوشتن اسامی کاندیداهای تبلیغاتی بر روی دیواره های طبیعی،پل ها و دامنه های واقع در محدوده ی این جاده بودم.این جاده که احداث شد خشنود از آن بودیم که زمان سفر کوتاه شد اما غافل از این بودیم که عمر زمین را کوتاه می نمائیم.

مسائل و مشکلاتی زیست محیطی چون قربانی شدن حیات وحش در برخورد با وسایل نقلیه،آلودگی ها توسط گردشگران،ساخت و سازها و مهاجرت معکوس فصلی در محدوده ی پارک ملی ارسباران از جمله مواردی بود که به همراه جاده بر این ذخیره گاه زیست کره تحمیل شد.و امروز هم تبلیغات کاندیداها بر جای جای این منطقه که ارزش اکولوژیکی اش مورد تایید مجامع بین المللی است مشاهده می شود،راستی می گویند پرونده اش را برای ثبت جهانی به یونسکو فرستاده اند.

آن چه در این میان مهم است نظارت دستگاه های مسئول بر این آلودگی هاست و در راس نیز توجه ما به فرهنگ و اصول تبلیغاتی کاندیداهاست.اگر امروز کاندیداها با اقداماتی کوچک به آلودگی محیطزیست می پردازند چه تضمینی وجود دارد که بعد از ورود به مجلس و افزایش برخی اختیارات به آلودگی ها در سطح کلان نپردازند.به گفته ی بسیاری از کارشناسان حال زمین ناخوش است و ما هنوز متوجه این ناخوشی نشده ایم.متوجه نا خوشی نشده ایم که  پناهگاه های حیات وحش و ذخایر زیست کره را مورد تخریب قرار می دهیم.

چندی پیش یکی از کاندیداهای دهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی برای تبلیغات دست به اقدام تحسین برانگیزی زده بود.وی به جای اینکه از کاغذ برای معرفی برنامه‌های خود استفاده کند در جهت معرفی شعار انتخاباتی که همانا حفظ محیط زیست است بسته‌های کوچکی تهیه کرده و در آن بذر درخت قرار داده و آنها را به درختان آویزان کرده بود و در شرح این اقدام نیز چنین آورده بود که «برای چاپ تبلیغات چند درخت قطع شده است؟ برای جبران این آسیب به محیط‌زیست بذر درون بسته را در دل خاک بکارید. تغییر را از خودمان آغاز کنیم.»

به راستی کاش جرایمی برای این تبلیغات تعیین می شد مانند کاشت درخت یا تامین هزینه هایی برای ارتقای فرهنگ حفاظت از محیطزیست.

در حضور و انتخابهایمان دقت نمائیم.

امیر یوسفیان اهری،نشریه ی گویا

مطالباتی محیطزیستی در انتخاب نمایندگانمان داشته باشیم

«در جمهوری‏ اسلامی، حفاظت‏ محیط زیست‏ كه‏ نسل‏ امروز و نسل‌های‏ بعد باید در آن‏ حیات‏ اجتماعی‏ رو به‏ رشدی‏ داشته‏ باشند، وظیفه‏ عمومی‏ تلقی‏ می‏شود. از این‏ رو فعالیت‌های‏ اقتصادی‏ و غیر آن‏ كه‏ با آلودگی‏ محیط زیست‏ یا تخریب‏ غیر قابل‏ جبران‏ آن‏ ملازمه‏ پیدا كند، ممنوع‏ است.»
سخن را با قانون آغاز می نماییم. همين جاست كه پاي حقوق به ميان مي‌آيد. قانون براي حمايت از محيط زيست شروع به وضع بايدها و نبايدهايي مي‌كند و نهادهايي را براي نظارت بر اجراي اين تكاليف و حقوق پيش‌بيني مي‌كند.اما واضع این باید و نباید ها در جمهوری اسلامی چه کسانی هستند؟
به مرحله ای از زمان نزدیک می شویم که باید این واضعان را جهت وضع قوانین انتخاب نمائیم،واضعانی که نمایندگان ملتی خواهند بود که به خوبی می توانند نیاز ها ی اصلی جامعه ی خویش را دریابند.
مسئله ی  محیطزیست نه تنها در ارسباران(قره داغ) بلکه در تمامی ایران باید مورد توجه قرار گیرد.در دنیای امروز نیاز به توجه بیشتر به محیط زیست یک ضرورت محسوب می شود و البته در ایران این ضرورت جلوه ی بیشتری به خود می بخشد .
کشورمان با بحران آب و آلودگی هوا و دیگر مشکلات زیست محیطی مواجه است. آلودگی آب ارس،برداشت های بی رویه از سفره آب ها زیرزمینی ، معدن کاوی در ارسباران از نمونه مسائل زیست محیطی منطقه است که می توان به آن اشاره کرد.در مقیاسی فراتر دریاچه ی اورمیه،ریزگرد ها و در مقیاسی بین المللی گرم شدن کره ی زمین را می توان به عنوان معضلات زیست محیطی بیان نمود.
تشکیل مجلس آگاه  و حساس به محیط زیست جزو ضروریت های امروز است و این مستلزم حضور افراد کارشناس ، متخصص  و دانشگاهی در مجلس است. افرادی که بتوانند این مسائل را به خوبی تحلیل کرده و مسلط به آن باشند. در 10-15 سال گذشته توجه کمتری به محیط زیست شده است و جایگاه محیط زیست ایران تا رتبه 125 تنزل پیدا کرده است.هم اکنون بحران های بسیاری در حوزه محیط زیست وجود دارد . از آلودگی هوا گرفته تا ریزگرد ها و از تشعشعات ماهواره ها گرفته تا خشک شدن تالاب ها، جنگل خواری،کوه خواری و منابع طبیعی همه جزو مسائل محیط زیستی کشورمان هستند. مجلس باید به مسئله محیط زیست توجه بیشتری کند و بودجه های مربوط به آن را افزایش دهد و نسبت به قوانین مربوط وظایف و اختیارات آن بازنگری کند و این میسر نیست جز با حضور نمایندگانی که حداقل الفبای محیطزیست را بدانند. مجلس فعلی رو به اتمام است و مجلس آینده باید در مسئله محیط زیست با فروغ بیشتری بدرخشد.
شرایط اقلیمی و ویژگی های اکولوژیکی ارسباران(قره داغ) ایجاب می نماید نمایندگانی را راهی مجلس نماید که با مفهوم توسعه ی پایدار آشنایی داشته باشند.با مد نظر قراردادن شرایط کنونی کشور احتمال سرمایه گذاری در منطقه با توجه به پتانسیل های این خطه افزایش خواهد یافت.باید دقت نماییم که نمایندگان انتخابی مان علاوه بر داشتن سایر توانایی های لازم برای تصدی صندلی سبز بهارستان،پاسخگوی چنین سوالاتی برای انتخابمان باشند:آیا نمایندگانی که می خواهند از ارسباران(قره داغ)راهی مجلس نماییم نگاهی زیست محیطی به مسائل دارند؟در برنامه های و مانیفیست های انتخاباتی شان نسبت به محیطزیست چه نگرشی دارند؟آیا تا به حال برای حفاظت از محیطزیست اقداماتی انجام داده اند؟برنامه هایشان برای توسعه بدون آسیب به محیطزیست چگونه است؟نسبت به سمن ها و تشکل های مردمی چه نظری دارند و آیا در طول دوران فعالیت سیاسی شان خود در سمن ها عضو بوده اند و برای جامعه در قالب این تشکل ها تلاشی داشته اند؟و سایر سوالاتی یافتن پاسخ آنها،می تواند یاری رسان ما در انتخاب نماینده ای با نگاهی زیست محیطی باشد.
امیر یوسفیان اهری،دو هفته نامه ی گویا،شماره ی264 ،14 دی ماه 1394

تغذیه دستی حیوانات پناهگاه حیات وحش کیامکی جلفا توسط محیط بانان/تصاویر

 رییس اداره حفاظت محیط زیست شهرستان جلفا گفت: با توجه به وضعیت نامناسب جوی، تغذیه حیوانات پناهگاه حیات وحش کیامکی بصورت دستی توسط محیط بانان انجام شد.

به گزارش روابط عمومی اداره کل حفاظت محیط زیست آذربایجان شرقی، علی اسماعیلی با اعلام این خبر اظهار داشت:امسال نیز طبق منوال سال گذشته با توجه به بارش سنگین برف و برودت هوا در پناهگاه حیات وحش کیامکی، تغذیه دستی حیوانات این منطقه توسط محیط بانان اداره حفاظت محیط زیست شهرستان انجام شد تا از هجوم و پناه آوردن آنها به مناطق مسکونی منطقه جلوگیری شود.

وی با اشاره به همکاری تعداد زیادی از همیاران محیط زیست و حامیان حیات وحش با محیط بانان برای تهیه یونجه و علوفه مورد نیاز برای تغذیه دستی حیوانات منطقه تصریح کرد: تغذیه دستی حیات وحش با نظارت و هماهنگی کارشناسان حفاظت محیط زیست می تواند در حفظ تنوع زیستی موثر باشد.

 رییس اداره حفاظت محیط زیست شهرستان جلفا با تاکید بر خودداری دوستداران و حامیان حیات وحش نسبت به تغذیه دستی حیوانات بدون هماهنگی و مشاوره با اداره حفاظت محیط زیست گفت: تغذیه دستی حیات وحش مقطعی بوده و در شرایط اضطرار مانند سرمای شدید، بارش سنگین برف و خشکسالی صورت می پذیرد و در سایر مواقع به هیچ عنوان صورت نمی گیرد.

http://as.doe.ir/Portal/Picture/ShowPicture.aspx?ID=003ec6c3-9880-4088-8f9d-7c118837ebd2

مشاهده و تصویربرداری از یک پلنگ ماده و دو توله اش در پارک ملی کنتال

رئیس اداره حفاظت محیط زیست شهرستان جلفا از مشاهده یک پلنگ ماده و دو توله اش توسط محیط بانان خبر داد.

به گزارش روابط عمومی اداره کل حفاظت محیط زیست آذربایجان شرقی، علی اسماعیلی زیناب رئیس اداره حفاظت محیط زیست شهرستان جلفا گفت:محیط بانان پارک ملی کنتال در حین گشت و کنترل منطقه موفق به مشاهده و تصویر برداری از یک قلاده پلنگ ماده به همراه دو توله اش شدند.

وی افزود:مشاهده این گونه از حیات وحش در این زیستگاه نشان از پویایی و قابلیت بالای زیستگاهی این منطقه می باشد.

http://as.doe.ir/Portal/Picture/ShowPicture.aspx?ID=afa922c7-d060-445e-b16e-d324ad7b0413

http://as.doe.ir/Portal/Picture/ShowPicture.aspx?ID=4ce3ff95-2583-4b87-b54b-0ee8b558575c

اسماعیلی گفت: پارک ملی کنتال با وسعت 7000 هکتار در شمال استان آذربایجان شرقی و مرز بین المللی با جمهوری ارمنستان قرار دارد که بخش شمال شرقی پناهگاه حیات وحش کیامکی محسوب گردیده که در سال 1390 به پارک ملی ارتقا یافته است.

وی اضافه کرد: بیش از 450 گونه گیاهی و 350 گونه جانوری با گونه های شاخص جانوری کل و بز وحشی،گوسفند وحشی ،گراز، خرس قهوه ای ، سیاه گوش، گربه وحشی ، گربه جنگلی ، پلنگ ،روباه ،شغال و گرگ وگونه های شاخص گیاهی مثل ارس، پده، افرا ، داغداغان ، بنه،گلابی وحشی، سنجد ، گز، زرشک و نسترن از ویژگیهای این منطقه محسوب می شود و علاوه برآن جلوه های کم نظیر ژئوپارکی و بقایای سنگهای آسیابهای آبی قدیمی و قلاع دورانهای گذشته بر قابلیتهای فرهنگی و گردشگری این پارک ملی افزوده است.

 

دفع و دفن زباله یا پخش زباله

شهرستان کلیبر در منطقه ارسباران بخشی از جنگل های وسیع ارسباران را در محدوده سیاسی خود دارد. اغلب مناطق گردشگری جنگلی این منطقه نیز در شهرستان کلیبر واقع است. علاوه بر این گسترش روزافزون شهر کلیبر و افزایش جمعیت آن توجه جدی به دفع بهداشتی و اصولی زباله و فاضلاب آن را ضروری تر می سازد. در ارتباط با دفع زباله این شهر یادداشتی از یک شهروند دریافت کرده ایم که در ادامه می خوانید.
علی مرادی: یک ماه پیش(۲۶/۰۸/۹۴) که به بازدید ازمحل دفن زباله شهر کلیبر واقع در دامنه کوه دیورو رفتم، ازهمان بدو ورود به مسیر اختصاصی محل دفن، مشکلات بهداشتی شروع کردن به داد و فریاد! این مسیر خاکی درهمان ابتدا که از رودخانه جیلان چای عبورمیکند، مشکل دار است و حین بارندگی رودخانه سیلابی شده و بلیط ورود به ماشین آلات جمع آوری زباله نمیدهد. و زباله های بیچاره گاه و بیگاه اینگونه به سرنوشت شوم بی خانمانی دچار میشوند! حال به کجا پناهنده میشوند خدا داند! این حقیر با ورود به ابتدای مسیر، زباله های اندکی را مشاهده کردم که به سوی رودخانه شتابان بودند و سگی مشغول انگولک کردن آنها بود.خلاصه به مسیر ادامه دادم و بعد از عبور از رودخانه و آبتنی خودرو اندرون رودخانه راهی محل دفن شدم و تا محل دفع، مشکل خاصی جز اشغال زمین های کشاورزی روستاییان و جاده کشی نیافتم و بالاخره رسیدم به مقصد اصلی یعنی همان محل پخش زباله! اااا…. شرمنده …اشتباه شد محل دفن زباله! هرچند اسم قبلی برازنده ترش بود. از همان چند صد متری محل، پرنده های چاق و چله به پیشوازم آمدند معلوم بود زباله های مغذی نصیبشان شده! کمی که نزدیک شدم دیدم بله مشکل اصلی اینجاست! بیچاره زباله ها همانطور به حال خود رها شدند و بعضی به قصد فرار از مدفون شدن که خیالی بیش نبوده خود را به باد سپردن و اسیر بوته ها و درختچه های اطراف محل شده و منظره ی زباله ای زیبایی پدید آورده اند. قسمتی از زباله ها هم توسط برخی با تفکیک غیربهداشتی در حال جمع آوری بودند! من هرچه دیدم اما نه دفن زباله ای دیدم نه فشرده سازی نه فنس کشی دور محل ! گویا اهالی روستای مقیاس یا همان ماهاس خودمان هم از وضعیت محل دفن که چراگاه این روستاست شاکی هستند. امیدوارم مسئولین مربوطه هرچه سریع تر در خصوص حل این مشکل اقدام نمایند.
یادداشت و عکس: علی مرادی دانشجوی مهندسی بهداشت محیط 

۹۴۹۲۲۰

۱۴۴۴۴۷۷ 
۹۴۹۶۶۵۰ 
۴۴۵۱۰۱۱۱ 
۹۴۹۵۵۵۰۱۹۴۹۲۶۵۰۱ 
۹۴۹۵۵۴۴

بارش برف و آسیب پرندگان

آرخا: برف می بارد و زمین باری دیگر جامه ی سفید بر تن می پوشد. در سویی طبیعت خرامان از بارش ها که بهاری سبز را در آینده نوید می دهد و جاندارانی که با همین برف طعمه ی حیله ی آدمیان می شود. کبک هایی که با تشکیل تیم هایی در دام غرورشان می افتند و پرندگان و پستاندارانی که به کوهپایه ها میهمان می آیند که با نامهربانی انسان ها رو به رو می شوند.
زمانی که زمین سفید پوش است و از ارتفاعی بر نواحی پایین دست مینگریم شاهد خطوط سیاهی هستیم که همان جاده های ساخته ی بشر است. زمستان فرصتی است برای شکارچیان غیرمجاز که با گشت صبحگاهی در جاده ها بر طبیعت یازیده و اقدام به شکار پرندگان می کنند.
در بارش اخیر برف در شهرستان، پرندگان بسیاری بر اثر تصادم با وسایل نقلیه در جاده ها جان خویش را از دست می دهند. البته هستند انسان هایی که با رعایت سرعت مانع از کشته شدن این جانداران می شوند. جهت کاهش تلفات توجه نهادهای مربوطه با همکاری مردم بسیار الزامی می نماید. با سپاس از دوستان I  زیست؛ ناصر نوری و احمد حیدری.
گزارش و عکس: امیر یوسفیان اهری

«قوم تپه»؛ کویری ماسه ای در دل آذربایجان سردسیری

آذرقلم: اگر هوس کویرنوردی در آذربایجان به سرتان زده، در جغرافیای آذربایجان نیز می توانید تپه های ماسه ای کویری را بیابید. مکانی با شگفتی بسیار که در دل آذربایجان یله داده است ، کویری به نام «قوم تپه».

IMG_1678

گزارشی از امیر یوسفیان اهری

آذرقلم: اینجا آذربایجان است، چشمه ساران زیبایی ها و صفا. زیبایی هایی از جنس یخچال های طبیعی در ساوالان و در سویی دیگر ییلاقات خوش آب و هوای سهند و قره داغ. ردای سبزی چون جنگل های ارسباران و پهنه ی گسترده ای به نام دریاچه ی اورمیه که نماینده ای از دریاست، نماینده ای که سخت بیمار است. از انار و انجیر  و قره قات گرفته تا سیب و آلبالو و زیتون در این پهنه ی تاریخی یافت می شود و پنبه و عدس و کلزا. تراز ارتفاعی متفاوتی از ۴۸۵۰متر تا ۳۰۰متر از سطح دریا را در خویش جای داده است.ترازی با اکوسیستم هایی مختلف که موجب شده است گونه های متفاوتی از گیاهان و جانوران در این گستره ی زمین زیست نمایند.

به گزارش آذرقلم، اما در این سو اگر هوس کویرنوردی به سرتان زده، در جغرافیای آذربایجان نیز می توانید تپه های ماسه ای کویری را بیابید. مکانی با شگفتی بسیار که در دل آذربایجان یله داده است ،کویری به نام قوم تپه.

در مسیری که از تبریز به صوفیان منتهی می شود در سمت چپ تابلوی روستایی با نام قوم تپه دیده می شود. برای رفتن به روستا باید از مسیر رفت به تبریز به سمت راست تغییر مسیر دهیم.کوه میشو در غرب مسیر حرکتمان می ماند و مروداغی در شمال نظاره گر پیمایش مسیرمان است. به روستای قوم تپه می رسیم. روستایی که مردمانش در سایه ی دیوارها ساعت های عمرشان را سپری می نمودند. نشانی تپه های ماسه ای را از آن ها جویا می شویم، آنها در پاسخ دلیل رفتنمان به تپه های ماسه ای را سوال می کنند. نشانگر دیجیتالی ماشین ساعت ۱۲:۳۰ نشان می دهد. اوج گرما در ساعات روز و تجربه ای شبیه به حضور در کویر ما را مشتاق تر به ملاقات با این شگفتی طبیعت آذربایجان می نماید. پس از طی مسافتی ۱۰ دقیقه ای در جاده ای خاکی به کنار تپه های ماسه ای می رسیم. در مجاورت تپه ها کارخانه هایی ایجاد شده اند،که در پایان سفرمان می فهمیم که این بناها کارگاه های تولید مصالح ساختمانی هستند،آن هم در کنار جاذبه ای طبیعی که می تواند نقش مهمی در رونق صنعت توریسم آذربایجان داشته باشد.

به قوم تپه می رسیم. سایت علمی کویر ها و بیابان های ایران قوم تپه را چنین معرفی می کند:«قوم تپه در موقعیت جغرافیایی ۵۰ درجه و ۴۸ دقیق شرقی و ۳۵ درجه و ۴۸ دقیقه شمالی در استان آذربایجان شرقی و شمال شرقی شهرستان تبریز قرار دارد. قوم تپه نام تپه منطقه کویری است در نزدیکی شهر تبریز  که با بافت جغرافیایی منطقه تفاوت چشمگیری دارد. گستره کویر جهتی شمال غربی جنوب شرقی دارد و در میان دارای نمکزار کوچکی است. تپه های ماسه ای منفرد کوچکی در این منطقه به چشم می خورد که مورد توجه گردشگران قرار گرفته است. این منطقه بطور طبیعی و به علت وزش بادهای منطقه و تجمیع خاک ها و گردوغبار منطقه بصورت تپه های شنی در آمده است.

IMG_1688

این تپه‌ها از منظر گردشگری، آموزشی و آشنایی مردم با محیط‌های صحرایی و کویری دارای اهمیت هستند، چرا که با ایجاد امکانات و زیرساخت‌های لازم در محدوده تپه‌های ماسه‌ای قوم تپه می‌توان از آن به عنوان محلی برای گذران اوقات فراغت مردم بهره برده و به نوعی بحث ژئوتوریسم را در این منطقه رواج داد. یا با اعزام تورهای دانش‌آموزی به این منطقه، اطلاعات مفیدی در رابطه با کویر و چگونگی پیدایش تپه‌های ماسه‌ای در اختیارشان قرار داد.

وزش بادهای تند در جهت جنوب غرب به شمال شرق و بالعکس سبب ایجاد حالت سورتینگ (غربالگری) در ذرات می‌شود. به گونه‌ای که ثابت شدن انرژی باد در منطقه قوم­تپه سبب می‌شود ذرات ریز جابجا شده و ذرات درشت‌تر در محل جمع شده و تپه‌های ماسه‌ای پدید آورند. دلیل حرکت تپه‌های مذکور در بعضی روزها و ساعات خاص به سمت صوفیان و یا بالعکس نیز در همین امر نهته است. تپه‌های ماسه‌ای قوم­تپه در طول هزاران سال بوجود آمده‌اند و از سوی دیگر وسعت چندانی ندارند.»

تپه هایی ماسه ای که آدمی را در وادی حیرت فرو می برد.حفاظت از این تپه های تاریخی با سهل انگاری سازمان های مسئول و مردم منطقه صورت می گیرد. در مدت زمانی که پای بر شن های روان این ماسه ها می گذاشتیم شاهد کامینوتی بودیم که بارش ماسه های صیقل یافته ی این گستره ی تاریخی بود. زباله ها از سویی دیگر چهره ی زیبایش را آلوده کرده بودند ، تخلیه ی نخاله های ساختمانی به وفور دیده می شود و نزدیکی کارخانه ها تهدیدی مهم برایش به شمار می آیند. قوم تپه نیازمند حمایت تشکل های مردمی است تا فریاد نابودی اش را بشنوند و به گوش نهادهای متولی برسانند.

IMG_1718

IMG_1727

http://azargalam.ir/?p=32641

 

نسل جدید آلایندگی با بنرها

به گوشه و کنار شهر که بنگریم بنرهایی را می بینیم که شاید عمرشان کمتر از بیست روز باشد.مراسم ترحیم و استقبال و پیشواز نیز حضور  بنرها را بسیار چشمگیر کرده است.شاید اگر بگوییم بنرخوانی بنرهای تبلیغاتی،انتصاب ها،انتخابات و خوش آمد گویی ها و تبریک ها در مکان های عمومی جزئی از فرهنگ ما شده است گزاف نگفته ایم.

به گفته ی بسیاری از کارشناسان زیباسازی محیطی های شهری، بنرها آلودگی چهره شهری را به همراه دارد.از آن که بگذریم آلودگی زیست محیطی مهمترین تهدید این ماده ی شیمیایی برای جامعه ی بشری است.به گونه ای که حتی در محیطهای طبیعی نیز شاهد نصب بنر های تبلیغاتی هستیم،بنرهایی که پس از مدتی ممکن است پاره شوند و یا به دلیل از بین رفتن ارزششان در طبیعت رها می شوند.تجزیه مواد تشکیل دهنده ی بنرها در طبیعت چند صد سال طول می کشد و این عامل مهمی است در آلودگی محیطزیست مان.

سیستم های هوشمند،تابلوهای برقی و تلویزیون های شهری می توان جایگزین مناسبی برای بنرها باشد.البته استفاده از تابلوهای متحرک چوبی و کاغذی قابل بازیافت نیز می تواند پیشنهاد دیگری در این زمینه باشد.عدم وجود آلترناتیو(راهکار جدید،پیشنهادهای متفاوت)مناسب و از سویی دیگر نبود حمایت های لازم از راهکارهای مبتکران و اندیشمندان  توسط سازمان ها و نهاد های متولی نیز از جمله مواردی است که باید بدان توجه شود.

افزایش تعداد بنرها در شهرستان اهر در حالیست که تنها تلویزیون شهری این شهرستان مدتهاست که فعال نیست.همچنین نبود کارخانه ی کمپوست و بازیافت در منطقه نیز بر شدت آلودگی می افزاید.

امیر یوسفیان اهری،نشریه ی گویا،شماره ی 255