تشریح آخرین وضعیت دریاچه ارومیه

به گزارش ستاد احیا دریاچه ارومیه، تراز سطح آب دریاچه ارومیه در تاریخ نوزدهم تیرماه سال جاری برابر ۱۲۷۰/۳۵ متر از سطح دریا بوده که نسبت به سال گذشته سه سانتی متر کاهش نشان می دهد.

تراز اکولوژیک سطح آب دریاچه ۱۲۷۴٫۱۰ متر می باشد.

تاریخ بیست و هشتم  تیر ماه

…………به دلیل کاهش بارندگی، همچنین افزایش تبخیر به دلیل بالا رفتن دمای هوا در فصول گرم سال، همواره طی سال های اخیر تراز سطح آب دریاچه از اردیبهشت تا مهرماه رو به کاهش نهاده و از مهر تا پایان اسفند با بالا رفتن میزان بارندگی و کاهش دمای هوا مجددا افزایش می یابد.

تصویر فوق مقایسه عکس ماهواره ای دریاچه ارومیه در روزهای ۳۰ فروردین، ۶ اردیبهشت، ۱۶ خرداد و ۱۹ تیرماه ۱۳۹۴ را نشان می دهد که روند کاهش سطح آب دریاچه با گذشت زمان کاملا در تصاویر مشخص است.

تراز سطح آب دریاچه در روزهای فوق بشرح زیر بوده است:

۳۰ فروردین: ۱۲۷۰/۶۵ (متر از سطح دریا)

۶ اردیبهشت: ۱۲۷۰/۶۸

۱۶ خرداد: ۱۲۷۰/۵۶

۱۹ تیر: ۱۲۷۰/۳۵

نمودار زیر مقایسه تراز سطح آب دریاچه ارومیه در سال ۱۳۹۲ ، ۱۳۹۳ و سال جاری (۱۳۹۴) را نشان می دهد که در هر سه دوره تراز دریاچه از اریبهشت تا مهر افت و سپس از مهر و آبان تا اسفند رشد داشته است.

در یک دهه گذشته، علاوه بر کاهش نزولات جوی و بروز خشکسالی‌های پیاپی، افزایش طرح‌های توسعه و بهره‌برداری از آب جهت مصارف کشاورزی، صنعتی و غیره منجر به کاهش جریانات ورودی آب به دریاچه شده است. همچنین احداث بزرگراه شهید کلانتری از میان دریاچه نیز شرایط هیدرودینامیک آن را تحت تاثیر قرار داده است.

نمودار فوق تراز سطح آب دریاچه ارومیه را در روز ۲۵ تیرماه از سال ۱۳۷۴ تا ۱۳۹۳ همه ساله نشان می دهد.

نمودار فوق گویای این است که تراز سطح آب دریاچه از سال ۱۳۷۴ رو به کاهش نهاده است اما تا سال ۱۳۸۰ هنوز از تراز اکولوژیک دریاچه (۱۲۷۴٫۱۰) پایین تر نبوده است. این افت از سال ۱۳۸۰ به بعد تقریبا همه ساله ادامه داشته و تراز دریاچه در ۲۵ تیر ۱۳۹۳ به پایین ترین سطح خود در ده سال گذشته یعنی ۱۲۷۰/۳۳ (حدود ۴ متر پایین تر از تراز اکوژیک) رسیده است.

اعتراض به ادامه‌ی ساخت سد ویرانگر شفارود

بلندترین سد غلتکی ـ بتنیِ ایران در حالی، در کمالِ شگفتی، در پرباران‌ترین استان کشور در حال ساخت است که صدها هکتار از بهترین جنگل‌های باستانی هیرکانی را هدف قرار داده است؛ جنگل‌های بسیار باارزشی که از هیچ راهی نمی‌توان آنها را احیا نمود. متأسفانه از سال 1334 تا سال 1386 سالانه 3000 هکتار از جنگل‌های شمال کشور از بین رفته‌اند که ساخته شدن این سد نیز به سرعت بخشیدن به این فاجعه مؤثر است. از این‌روست که آتش گرفتن بخشی از این جنگل‌ها به مدت سه روز، بدون توجه مسئولان و به‌رغم مراجعه مردم به اداره‌های منابع طبیعی و محیط‌زیست، می‌تواند نمایانگر بخشی از پیامدهای شومِ ساختِ این سد باشد.

سدِ شفارود، که در شش کیلومتری جنوب‌غربی رضوانشهر و ۶۵ کیلومتری رشت روی رودخانه‌ی شفارود در حالِ ساخت است، حتا فاقد تأییدیه‌ی ارزیابیِ ‌محیطی زیستی، یعنی ابتدایی‌ترین مجوز برای شروعِ کار، است؛ تأییدیه‌ای که پیشینه‌ی ساخت طرح‌های توسعه‌ای ناپایدار گواه‌اند که گرفتنش چندان سخت نیست و حتا داشتنش هم مجوزی برای اجرای چنین طرح ویران‌گری نمی‌تواند باشد. این سد روی گسل شالم ـ آستارا و هم‌چنین شیب زیاد دامنه‌ی کوه واقع شده است و به همین دلیل دور از انتظار نیست اگر، گذشته از افزایش احتمال وقوع زمین‌لرزه، در آینده قربانیان انسانی هم داشته باشد؛ هر چند در همین مدت نیز جان کسانی را گرفته است و سببِ جابه‌جایی مردمانِ سه روستا خواهد شد که آسیب‌هایی اجتماعی در پی دارد.

گفتنی است، با افزایش سرعت خشکسالی و بیابانی شدن کشور کهن‌سال‌مان ــ که هزاره‌ها با مدیریت حساب‌شده‌ی آب توانست سرپا بماند ــ و با وجودِ آن‌که ذخیره آب مخزنِ بیش از ۲۰۰ سد بزرگ در کشور تنها دو برابر ۱۴ سد موجود در سال ۵۷ است، هم‌چنان سدسازی‌های غیراصولی ــ که یکی از عوامل مهم بروزِ چنین رویداد دهشتناکی است ــ با شتابی ویران‌گر در جریان است، تا آن‌جا که تخمین زده می‌شود تا ده سال آینده فلات مرکزی ایران خالی از سکنه خواهد شد که بیانگر سیاست فاجعه‌بار وزارت نیرو در حوزه‌ی آب است.

اکنون باید پرسید سازمان محیط‌زیست و سازمان جنگل‌ها، که مدعی رد مجوز عملیات احداث این سد هستند، چرا علیه ادامه‌ی غیرقانونی آن شکایتی به دستگاه قضا نبرده‌اند؟! آیا هم‌چون همیشه باید در این زمینه هم کنشگران مدنی و محیط‌زیستی را فراخوان داد؟! ما، انجمن‌ها و کنشگران حوزه‌ی محیط‌زیستی تأییدکننده‌ی بیانیه، خواهانِ اقدام عاجل سازمان‌های یادشده برای جلوگیری از ادامه‌ی ساخت سد شفارود هستیم.

 

نهادها و گروه‌های تاییدکننده:

شورای هماهنگی سمن‌های شمال کشور

شبکه‌ی سمن‌های محیط‌زیست استان البرز

شبکه‌ی تخصصی میراث فرهنگی و گردشگری خوزستان

دیده‌بان کوهستان انجمن کوه‌نوردان ایران

دیده‌بان یادگارهای فرهنگی و طبیعی ایران

انجمن پایشگران محیط‌زیست ایران

انجمن علمی سیستم های سطوح آبگیر باران

انجمن طرفداران توسعه‌ی بندر انزلی

انجمن پایش سبز تنکابن

انجمن بوم‌بانان گیلان

انجمن زیست محیطی کاریزه (کردستان)

انجمن محیط‌بان (تهران)

انجمن پیشگامان خورشید استهبان

انجمن بوم‌بانان گیلان

انجمن متخصصین گردشگری آرتاویل (اردبیل)

انجمن توانمندیها، خدمات و توسعه گردشگری ایران

انجمن مهرگان (شیراز)

انجمن دوستداران میراث فرهنگی تاریانا خوزستان

انجمن طبیعت‌گران برنا

انجمن بوم‌شناسان آریایی (قم)

انجمن احیای سریع هامون پاک (چورا)

انجمن دروازه‌های سبز پارس (تهران)

انجمن زیستبومی «پاک» (شهرستان دره‌شهر استان ایلام)

انجمن مجازی و جنبش «هر ایرانی یک زیستبان» 

انجمن اندیشه‌ی سبز زمین (کرج)

انجمن توسعه‌ی زیست‌بوم پاک

انجمن رهپویان مهر و مدارا (خوزستان)

انجمن دوستداران میراث فرهنگی هوتو

انجمن درختکاران البرز

هیلو جنبش علفزار (کرمانشاه)

بنیاد درخت و کودک

خانه فرهنگ جاودان (شیراز)

مؤسسه‌ی آوای سبز داربن

مؤسسه‌ی مهرگان پرتو پژوه

مؤسسه‌ی پیشگامان نور البرز

مؤسسه‌ی حیات‌وحش میراث پارسیان

مؤسسه‌ی توسعه پایدار و محیط‌زیست

مؤسسه‌ی طنین طبیعت تیرگان

مؤسسه‌ی آوای طبیعت پایدار

مؤسسه‌ی یاوران سرزمین آریا (تهران)

مؤسسه‌ی پیشگامان محیط‌زیست کیاشهر

مؤسسه‌ی سرزمین ایده‌آل ما (گیلان)

مؤسسه‌ی سبزکاران بالان

مؤسسه‌ی گیلار تالاب‌های کاسپین

مؤسسه‌ی حامی محیط‌زیست شقایق‌های وحشی

مؤسسه علمی - فرهنگی آینده نگر

جمعیت زنان مبارزه با آلودگی محیط‌زیست

جمعیت زنان مبارزه با آلودگی محیط‌زیست ـ شاخه گیلان

کانون عالی گسترش فضای سبز و حفظ محیط‌زیست ایران

کانون پژوهش و حفاظت از طبیعت پایدار

کانون آینده نگری ایران (اهواز)

کانون پارس فرهنگ الیگودرز

کانون سبز فارس

کانون پژوهش و شناسایی زاگرس

گروه سهم من از طبیعت یزد (سماط)

گروه حافظان محیط‌زیست آرونک (بهشهر)

گروه احیاکنندگان تالاب بین المللی کمجان

گروه سبز ماسال

گروه کانون کوه (بازنشستگان)

گروه کوه‌پیمایی دلفک

کمپین حفاظت از باغ‌های شهر تهران

ستاد مردمی حمایت از باغ کشاورزی لاهیجان

هیأت کوهنوردی و صعودهای ورزشی لاهیجان

هیأت دوچرخه‌سواری لاهیجان

هیأت اتومبیلرانی و موتورسواری لاهیجان

هیأت کوهنوردی کارگران استان البرز

کارگروه محیط‌زیست هیأت کوهنوردی و صعودهای ورزشی استان البرز

تیم گردشگری و محیط‌زیست سیاهکل و دیلمان

چکاد دانشجویی نیکوکاری فرهنگی (اهواز)

 

کسان تأییدکننده:

دکتر حسین آخانی (عضو هیأت علمی دانشکده علوم دانشگاه تهران)

دکتر سیدمختار هاشمی (سرپرست گروه کاری ویژه نجات‌بخشی چشمه بل)

دکتر مهدی کلاهی (پژوهشگر محیط‌زیست)

دکتر اکبر نجفی (دانشیار گروه جنگلداری دانشگاه تربیت‌مدرس)

دکتر الیاس خواجوی (خاک‌شناس و عضو انجمن علوم خاک)

دکتر کریم ثابت‌رفتار (عضو گروه محیط‌زیست دانشکده‌ی منابع طبیعی دانشگاه گیلان)

دکتر سعید نادری (عضو گروه محیط‌زیست دانشکده‌ی منابع طبیعی دانشگاه گیلان)

دکتر زهرا قلیچی‌پور (عضو هیأت علمی گروه محیط‌زیست دانشگاه حکیم سبزواری )

دکتر حمیدرضا درودیان (استادیار دانشگاه آزاد اسلامی لاهیجان)

دکتر احمد افروزیان (عضو هیات علمی گروه پژوهشی محیط زیست - جهاد دانشگاهی یزد)

دکتر مهدیه جعفری (کارشناس منابع طبیعی)

دکتر شراره شرفه (کنشگر زیستبومی)

فریده اکباتانی (عضو موسس جمعیت زنان مبارزه با آلودگی محیط زیست - شاخه اصفهان و کارشناس ارشد علوم سیاسی دانشگاه تهران)

اعظم الهامی‌راد (کارشناس ارشد محیط‌زیست)

علیرضا مهدوی (کارشناس ارشد محیط‌زیست و کنشگر زیستبومی)

محمدعلی الله‌قلی (کارشناس ارشد محیط‌زیست و کنشگر زیستبومی)

لیلی الله‌قلی (کارشناس ارشد محیط‌زیست)

لیلا مرگن (خبرنگار حوزه محیط‌زیست)

ایمان مهدی‌زاده (خبرنگار حوزه محیط‌زیست)

نسیم محمدی (خبرنگار حوزه محیط‌زیست)

مهرناز طاعتی (کارشناس محیط‌زیست)

بهروز مهدی‌زاده (خبرنگار حوزه محیط‌زیست)

رسول گلباخی (روزنامه‌نگار ـ آذربایجان غربی)

مهندس بهنام محمدی (کنشگر زیستبومی)

مهندس مزدک عبدی‌پور (کنشگر زیستبومی)

مهندس رضا علی اصل (راهنما و استاد طبیعت‌گردی)

مریم برجی (کنشگر زیستبومی)

حسن قدیانی (کنشگر زیستبومی)

نسرین ناورودی (کارشناس ارشد دیپلماسی و کنشگر زیستبومی)

مجتبی امانی (کنشگر زیستبومی)

پویا اشکانی (کارشناس آزمایشگاه و کنشگر زیستبومی)

مهندس گلمحمدی (کنشگر زیستبومی)

سیما بهادری (کنشگر زیستبومی)

عارف درویش (کنشگر میراث فرهنگی)

عظیم دایمی چوبر (بومی)

خسرو بخشی (بومی)

دکتر براتعلی حذار (بومی)

تالی جان

مهندس سینا سینایی

مصطفی ایراندوست (کارشناس ارشد مهندسی کشاورزی)

الهه آزادی (دانشجوی کارشناسی منابع طبیعی محیط زیست)

مسیح غفاری

امیر فاطمی

صحرا صادقی

مهندس منیژه گلچین

مهندس فرهاد کارگر

مجید ورزیده

معین صدیقی

سیدجعفر حسینی

امیرعلی حسینی بای (کارشناسی مهندسی منابع طبیعی و کارشناسی ارشد مدیریت اجرایی)

زیبانده قهرمانی (کارشناس محیط زیست)

پروین ابراهیمی (فرهنگی)

مهندس نفیسه خوارزمی

فرزانه شروین (کارشناس خدمات اجتماعی)

مهندس نوید پارسا

هدا شریعتی‌ (کارشناس ارشد نجوم)

فاطمه تیموری راد

ﻋﻴﺴﻲ ﭘﺎﺭﺳﻲ (ﻛﺎﺭﺷﻨﺎﺱ اﺭﺷﺪ ﺳﻢ ﺷﻨﺎﺳﻲ)

مونا کعبیان (کارشناس ارشد معماری)

ابوالفضل نیک اقبال (کارشناس تکنولوژی معماری)

فریبا جهاندونست

سعید توکل

علیرضا محبت دوست (دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت پروژه)

مریم رمضان علی پور (مهندس کشاورزی)

مریم بیات (دانشجوی کارشناسی جغرافیا و برنامه ریزی روستایی)

مارال وزیری (کارشناس علوم تربیتی)

مهندس بهزاد گفتاری

پلمب واحدهای تولیدی آلاینده آب در شهرستان اهر

نماینده حقوقی ادارات محیط زیست منطقه ارسباران از پلمب واحدهای کارگاه تولید شن و ماسه بر اثر آلودگی آب در شهرستان اهر خبر داد.

به گزارش مهر ، صابر نجفی چهارشنبه در گفتگو با خبرنگاران با بیان اینکه دو واحد کارگاهی متخلف تولید شن و ماسه بدلیل ایجاد آلودگی های آبی و زیست محیطی در اهر پلمب شد، گفت: این اقدام در راستای کاهش آلودگی آب و هوا و مقابله با واحدهای متخلف انجام شده است.

وی در ادامه افزود: در پی شکایت و گزارش اداره حفاظت محیط زیست و دستور دادستانی شهرستان اهر مبنی بر پلمب کارگاه های شن و ماسه، صبح امروز دفتر حقوقی اداره محیط زیست با همکاری پلیس انتظامی پاسگاه نقدوز اقدام به پلپ این دو واحد کارگاه تولید شن و ماسه کرده استکه موجبات آلودگی آب رودخانه اهر چایی می شدند.

نجفی در خصوص برخورد با عوامل ایجاد این آلودگی ها که متوجه آب های سطحی منطقه بودند نیز تصریح کرد: مسئولین این کارگاه های تولیدی مخرب محیط زیست برای بررسی پرونده و تصمیم گیری و صدور حکم در خصوص جرائم آنها به مراجع قضایی معرفی گردیدند.

نماینده حقوقی ادارات محیط زیست منطقه ارسباران در پایان با اشاره به اینکه نظارت و بازرسی از واحدهای شن، ماسه، بتن و آسفالت تشدید می شود، گفت: با برقراری گشت های ویژه در تلاش هستیم تا بازرسی دقیقی از اینگونه واحدها در منطقه ارسباران صورت گیرد.

امنیت زیست محیطی،اولویت فراموش شده

یکی از مهم ترین نیاز بشر برای زیست امنیت است.امنیت مفهومی است که ابعاد گوناگونی دارد و شاید بتوان گفت اولویت اول هر دولتی است. پس از جنگ جهانی دوم تا اوایل قرن بیست و یکم، به خصوص در دوران جنگ سرد، مهمترین تلاش کشور ها کشورها ایجاد امنیت در برابر تهدیدات خارجی و سلاح های کشتار جمعی بوده و امنیت ملی بیشتر در حوزه  نظامی و سیاسی مورد توجه بوده است. با ورود به قرن بیست و یک و تحولات جامعه ی جهانی مفهوم امنیت نیز متحول شده و ابعاد گوناگونی یافته است.در کتاب "مردم،دولت و هراس ها"نوشته ی بوزان (از اندیشمندان مکتب کپنهاک) ابعاد امنیت ملی به پنج بخش تقسیم شده است،امنیت نظامی، امنیت سیاسی، امنیت اقتصادی، امنیت اجتماعی و امنیت زیست محیطی.

ابعاد امنیت ملی به گونه ای به یکدیگر پیچیده است که خلل در یک بعد موجب بر هم خوردن تعادل سایر ابعاد می شود.در جهان و به خصوص کشور ما پیرامون چهار بعد نخست یعنی امنیت نظامی، امنیت سیاسی، امنیت اقتصادی و امنیت اجتماعی بسیار مطالعه و پرداخت شده است،اما امنیت زیست محیطی بعدی است که کمتر مورد توجه قرار گرفته است.

ایمن کردن محیطی که انسان در آن زیست می کند وظیفه ی هر دولتی است که با یاری شهروندانش مثمر ثمر است.غذای سالم،هوای سالم،آب سالم نیاز هایی که امروزه بشر با آن گریبانگیر است.بسیارمان درباره ی امنیت ملی سخن می گوییم اما چه مقدار از بحث ها و سخنانمان در رابطه با امنیتی است که اگر مهمترین تهدید بخوانیمش گزاف نگفته ایم.

کره ی ما نیازمند ما نیست بلکه ما هستیم که به این کره نیازمندیم.امروز اگر خطرات تغییرات آب و هوا را جدی نگیریم،امنیت زیست محیطی را به مخاطره انداخته ایم.آب و هوایی گرم و خشک در غرب آسیا هر روز محسوس تر می شود و در این میان کمبود مایه ی حیات در سال های آتی یکی از مهمترین دغدغه های بشر ساکن در این منطقه خواهد بود.آب تمیز و سالم تمدن ساز است و زمینه ی دوام تمدن و زیست را فراهم می نماید.حال کمی در مورد آب سخن بگوییم وضعیت آن در کشور عزیزمان.

متنی که گری لوئیس هماهنگ کننده ی مقیم سازمان ملل در جمهوری اسلامی درآن به موضوع کم آبی در ایران پرداخته،چنین آمده است:« اکنون اجازه دهید درباره ایران صحبت کنیم. درباره ایران نیز ماجرا به همین منوال است. در سال 1956 میزان ذخایر سرانه آب در ایران 7000 متر مکعب در سال بود. امروز، این عدد کمتر از 1900 متر مکعب است. این در واقع آستانه ی کمبود آب است. بر اساس روند موجود این شرایط بدتر از قبل خواهد شد. بر اساس مدل جاری، تا سال 2020 این عدد افت بیش تری خواهد داشت و به آستانه ی "کمیابی آب" یعنی 1300 متر مکعب در سال خواهد رسید. این آمار بر اساس تحقیقات دولت بدست آمده است.


آب برای حفظ زندگی روزمره کاملا حیاتی است. ما نمی توانیم بدون آب بیش از چند روز زنده بمانیم. سلامت ما نیز به صورت مستقیم وابسته به آب است. ما به آب برای کشاورزی نیاز داریم تا بتوانیم سه بار در روز ظرف غذایمان را پر کنیم. پس اقتصاد و رفاه ما وابسته به آب است.



شاید دو مورد از مهمترین موارد مرتبط با مسئله کمبود آب در ایران دریاچه ی ارومیه در شمال غربی و تالاب هامون در جنوب شرقی ایران باشد. من افتخار دیدن هر دوی این مکان ها و بسیاری دیگر از مناطق این کشور را داشته ام.

به تصاویر ماهواره ای که به مقایسه دریاچه ارومیه در سال های 1998 و 2014 می پردازد با دقت نگاه کنیم.از اواسط دهه ی 90 میلادی دریاچه ارومیه 90 درصد آب خود را از دست داده است.



در این زمان، استفاده از زمین های حوضه آبریز دریاچه ارومیه به منظور کشاورزی دو برابر شده است. مردم نیز اقدام به کاشت گیاهانی کرده اند که به 6 برابر آب بیشتر نیاز دارد. شما نتیجه این کارها را به راحتی می توانید ببینید.

حالا به نقطه ی جنوب شرقی ایران، جایی که هامون در آنجا قرار دارد اگربه تصویر ماهواره ای از تالاب هامون در سالهای 2005 و 2013 نگاه کنیم. به آرامی و به طور پیوسته می توانید ببینید که آب رودخانه هلمند که برای تغذیه تالاب مورد استفاده قرار می‌گرفت، هم در افغانستان و ایران ناپدید شده است.


و حالا هیچ آب و ماهی برای ماهیگیران وجود ندارد. فرصت های شغلی بسیار کم است و بیش از نیمی از اهالی محلی به کمک خیریه های دولتی به امرار معاش می پردازند. آنها در روستاهای شبح مانندی که روزگاری دریاچه ای پر آب در آن جریان داشت، زندگی می کنند.


زمانی که معیشت افراد به خاطر نبود آب به خطر می افتد، آنها دچار افسردگی می شوند. همه این تغییرات جابجایی مردم را به دنبال خواهد داشت و زمانی که مردم جابجا شوند، آسیب پذیر می شوند. پناه جویان زیست محیطی به اماکنی که هنوز منابع طبیعی در آنجا وجود دارد مهاجرت می کنند. جاهایی که من یا شما آنجا زندگی می کنیم.

آنها به دنبال زندگی بهتر هستند. پناه جویان زیست محیطی فشار جدیدی را به این مناطق وارد می کنند. فشاری که در بلند مدت پایدار نخواهد بود و باعث ناامنی بیشتر می شود. این امر می تواند مردم را به بی قانونی و خشونت هدایت کند. این فشار، امنیت انسانی را تهدید می کند.


ما این الگو را در سراسر سیاره خود مشاهده می کنیم. پناه جویان زیست محیطی یکی از عوامل هدایت کننده عدم امنیت در آینده خاورمیانه خواهند شد.تنها دو نکته وجود دارد که دوست دارم بعد از خواندن این مقاله به آن فکر کنید.


اول؛ ما باید ابتدا چیزی را که خراب کرده ایم درست کنیم و دوم برای اینکه این کار را انجام دهیم باید دیدگاه و روش های صحبت خود نسبت به موضوع امنیت را تغییر دهیم. ما نیاز داریم تا روی مساله ی امنیت انسانی تمرکز کنیم. در این بین ما نیاز داریم تا امنیت زیست محیطی را اولویت بندی کنیم. من در جاهای دیگر صحبت کرده و مقاله های گوناگونی برای حل مشکلات زیست محیطی در منطقه را نوشته ام.



مساله اینجاست که همه ی ما نقشی در این موضوع داریم. دولت ها، سازمان های بین المللی مانند سازمان ملل متحد، سازمان های مردم نهاد، من و شما. برای من بسیار آسان است تا لیستی از کارهایی که می توان در این زمینه انجام داد را برای شما تهیه کنم. اما به جای این کار دوست دارم شما از خودتان بپرسید که کجا می توانید نقش موثری ایفا کنید.

آیا مهندسان، شهرسازان و معماران می توانند محیطی سرسبزتر و پایدارتر برای ما بسازند؟ آیا دولت مردان و زنان ما آماده ی اتخاذ تصمیماتی سخت، در اجلاسی که برای تغییر اقلیم در دسامبر امسال در پاریس برگزار خواهد شد، برای نجات سیاره زمین هستند؟ کدام بازرگان عملیات خود را برای بهبود اثرات زیست محیطی تغییر خواهد داد؟ آیا من و شما در مورد امنیت زیست محیطی سر میز شام با فرزندانمان گفتگو خواهیم کرد؟ و آیا ما رفتار خود را تغییر خواهیم داد؟ آیا به بازیافت زباله ها، مصرف بهینه آب، کاشت درخت و مصرف کمتر سوخت های فسیلی خواهیم پرداخت؟ همه ما نقشی در این زمینه داریم. بگذارید خیلی خلاصه به داستان دریاچه ارومیه در ایران بازگردم.



در سازمان ملل متحد ما به همراه دولت جمهوری اسلامی ایران و حامیان بین المللی و کشاورزان در سطح استانی کارهایی انجام می دهیم. جوهره ی این راه حل آموزش کشاورزان برای مصرف بهتر آب است. آبی که صرفه جویی شده دوباره به بستر دریاچه باز می گردد. ممکن است که دریاچه ارومیه به روزهای اوج خود در دهه ی 90 میلادی بازنگردد اما می توان آن را تا بخشی ترمیم کرد. ما مشکلی مشترک داریم پس باید به دنبال راه حلی مشترک نیز باشیم.ما نیاز داریم تا مثبت اندیش باشیم. این مشکل قابل حل است. برای همه نقشی در این زمینه وجود دارد.به عنوان انسان، ما هم ارباب سیاره زمین و هم عامل ترس و وحشت زیست بوم خود هستیم.و هم اکنون ما باید در اقدامی قهرمانانه از امنیت انسانی حفاظت کنیم.

در کنار یکدیگر می توانیم دریاچه ارومیه، تالاب هامون و محیط زیست خود را نجات دهیم. یادمان نرود که این تنها راه حفظ آینده است.پس بیایید این اقدام قهرمانانه را آغاز کنیم. در این اقدام از همه استقبال می شود. تمام دست ها به شمار می‌آید.»

در ادامه به ارسباران (قره داغ)می آییم.اگر دیروز پدارنمان در شیور با احداث بندی چون چووش گولو و هدایت آن با لوله هایی موسوم به گونگ به شهر اهر مصرف آب را مدیدریت می نمودند،امروز شاهد هدررفت آب در منطقه هستیم.اگر می بینیم که هنوز سیستم های آبیاری پارک شیخ شهاب و بیشتر فضای سبزمان به شیوه ی غرقآبی است جای تعجب نیست چون ما هنوز به امنیت زیست محیطی اهمیت نمی دهیم.اگر در سطح شهر هنوز با آب آشامیدنی اتومبیل هایمان را می شوییم حیرت انگیز نیست،زیرا به توسعه ی پایدار اهمیت نمی دهیم.اگر حریم رودخانه ها را ملک شخصی خویش می نماییم و نهاد های دولتی برخوردی انجام نمی دهند،خودمان را نمی بازیم چون باختن سیاره مان را با اعمالمان نظاره گر نیستیم.برداشت های غیر قانونی با موتور های آب از رودهای منطقه و منفعت جویی های غیر عقلانی را عادی می انگاریم.حفر چاه های عمیق و برداشت بی رویه از سفره آب های زیر زمینی را غیر قانونی نمی دانیم.آلودگی آب های سطحی و زیرزمینی توسط معادن برایمان مهم نیست چون حال را در می یابیم و به فکر آیندگان،حتی آینده ی سال های آتی نزدیک خودمان نیستیم،آینده ای که آب تمیز و سالم دغدغه ای مهم خواهد بود.به راستی مسئولانمان چقدر به امنیت محیطزیست توجه می کنند؟

چیدن سبزی های کوهستان در مناطق تحت مدیریت سازمان محیط زیست ممنوع شود

با آغاز بهار و رویش گیاهان در کوه و دشت‌های کشور، افرادی که برای به دست آوردن سود شخصی اقدام به کندن و فروش تجاری گیاهان خودرو می‌کنند، به منطقه‌های مختلف کشور هجوم آورده‌اند. متاسفانه در سال‌های اخیر، چیدن "سبزی‌های صحرایی" از یک کار تفننی که در سطحی محدود توسط افراد محلی انجام می‌شد، بدل به یک کار تجاری شده که در مقیاس بزرگ و در بسیاری نقاط توسط سوداگران حرفه‌ای، انجام می‌شود. این افراد، بی اعتنا به نقش گیاهان خودرو در حفظ خاک، بدون در نظر گرفتن فرصت رشد و زادآوری برای گیاهان، و بی توجه به ارزش‌های متنوع این ذخیره‌های ژنتیکی که بسیاری از آن‌ها در خطر انقراض هم قرار دارند، برگ، ساقه، ریشه، پیاز، و گل گیاهان مختلف را می‌چینند و در میدان‌های تره‌بار، فروشگاه‌ها، و کنار خیابان و جاده به فروش می‌رسانند. . خبرها و برآوردها حاکی از این است که بعضی از این افراد، در یکی دو ماه، چند ده میلیون تومان سود به جیب می‌زنند! درست مانند کسانی که با بریدن درختان جنگلی و تجاوز به حقوق عمومی، سودجویی شخصی می‌کنند.

البته گروهی  از سبزی‌چینان (به‌ویژه مردم محلی و کوه‌نوردان که ملاحظه‌کار تر هستند) فقط بخش هوایی گیاه (برگ و ساقه و گل) را می چینند و می پندارند که این کار زیانی در پی ندارد. اما، واقعیت این است که حتی این کار هم موجب اختلال جدی در رشد و زادآوری گیاه می‌شود.

مطابق نظر گیاه‌شناسان (مثلا دکتر حسین آخانی، استاد دانشگاه تهران) از حدود ۷۳۰۰ گونه‌ی گیاهی شناخته‌شده‌ی ایران، حدود بیست درصد در معرض خطر انقراض‌اند و چند گونه هم تا کنون منقرض شده‌اند. غالبا از چرای بی‌رویه، طرح‌های عمرانی بی‌ملاحظه، سدسازی، افت سفره‌های آب زیر زمینی، و جنگل‌زدایی، به عنوان مهم‌ترین عامل‌های تهدید گیاهان ایران یاد می‌شود. اما، برداشت بی حساب و کتاب گیاهان خوراکی و نیز گیاهان به اصطلاح دارویی (که بیشتر، به شکلی غیرعلمی و خودسرانه تجویز می‌شوند) نیز یک عامل مهم انقراض گونه‌ای و آسیب‌رسان به خاک است که تا کنون کم‌تر به آن توجه شده است. این گیاهان، معمولا به علت داشتن عطر تند و مواد موثره‌ی دیگر، توسط دام چرا نمی‌شود، اما هدف چاقو و قیچی سوء استفاده‌چیان یا دوستداران سبزی‌های طبیعی قرار می‌گیرند.

حال موضوع اصلی که باید بدان توجه شود حضور طبیعت گردان و کوهنوردان در مناطق حفاظت شده و پارک های ملی است.منطقه ی ارسباران با داشتن چندین منطقه ی حفاظت شده و پارک ملی و پناهگاه حیات وحش، میزبان خیل عظیم گردشگران طبیعت می شود.جا دارد که سازمان جنگل‌ها و مراتع و سازمان حفاظت محیط زیست، در منطقه‌های زیر مدیریت خود با  برداشت تجاری سبزی صحرایی و گیاهان دارویی مقابله کنند. این گروه برداشت کنندگان را می‌توان با گونی‌های بزرگی که بر پشت خود یا حیوان‌های بارکش حمل می‌کنند، در مبادی راه‌های محلی به سادگی شناسایی کرد. همچنین لازم است که شهرداری‌ها و نیروی انتظامی، فروش این گیاهان را در سطح شهر و در کنار جاده و خیابان ممنوع کنند. سازمان‌های مردم‌نهاد زیست‌محیطی، گروه‌های کوه‌نوردی، و رسانه‌ها هم باید با پایش کوه‌ها و دیگر منطقه‌های طبیعی، آگاهی‌رسانی، تذکر دادن به سبزی‌چینان، و البته با خودداری از چیدن گیاهان در مناطق حفاظت شده و پناهگاه های حیات وحش و پارک های ملی، به جلوگیری از غارت ثروت زیستی و ژنتیکی کشور کمک کنند.