حکایت دریاچه ای که آب را به رویش بستیم
در هفته ای که گذشت فرصتی پیش آمد و سری به پژوهشسرای دانش آموزی خیام زدم.در همان بدو ورود بر روی میز هایی عکس هایی را دیدم که از سویی باعث خشنودی و از سوی دیگر اندوه را بر وجودمان جاری ساخت.
موضوع عکس های در معرض نمایش مربوط به دریاچه ی ارومیه بود.توجه به برزگترین چالش زیست محیطی آذربایجان در چنین نهادی موجب بسی سرور است اما در دیگر سو مشاهده ی عکس ها آدمی را چنان خجل می کند که از انسان بودنش اندوهگین می شود.به راستی که دست اندازی به طبیعت تا کی ادامه خواهد داشت؟آن هم دست کاری در بخشی از طبیعت که شاید نابودی اش موجبات نابودی منطقه ی وسیعی چون آذربایجان و دیگر مناطق ایران و حتی کشور های همسایه را به دنبال داشته باشد.
آرتمیا دریاچه ی ارومیه منقرض شده است و دیگر صدای فلامینگوها و تنجه ها بر فرازش کمتر شنیده می شوند.مدیرکل اداره ی محیط زیست استان آذربایجان غربی در مصاحبه ای با خبرگزاری مهر، با نگرانی بسیاری اعلام کرده است که میزان سطح آب دریاچه ارومیه نسبت به سال ۱۳۷۵ شش متر کاهش یافته و میزان غلظت نمک در آب آن به ۴۰۰ گرم در لیتر رسیده است . آبی که دیگر نه آب ، بلکه نمک مذاب است.
در سویی دیگر همچنان سدهایی بر پانزده رود دائمی به دریاچه ی ارومیه می ریزند ساخته می شوند. تاکنون بر روی این رود ها ۳۶ سد ساخته اند ، ۱۲ سد نیز در دست ساخت هستند و ۴۰ سد دیگر نیز برای ساخت و احداث در دست برنامه ریزی هستند . یعنی ۸۸ سد مانع از جاری شدن رودخانه ها بسوی دریاچه ی ارومیه و رسیدن آب به درون آن میشوند . برای مثال فقط بر یک رود منتهی به آن (به نام آجی چای) ۲۲ سد احداث شده است و به این ترتیب دیگر آبی باقی نمی ماند که به آن دریاچه وارد شده و باعث ادامه ی حیاتش گردد.اگر مسیر جاده ی قدیم اهر-تبریز(ونیار)طی کنید یکی از این سدها را خواهید دید.
آری،آن مقدار اندک آبی نیز که در رودخانه های بی جان شده باقی مانده بود ، توسط کشاورزانی که در مسیرهای آنها مزارع جدیدی برپا کرده بودند ، مکیده شد و می شود . سالهای کم باران نیز مزید بر علت شدند و نهایتا کار به اینجا رسید که مدیر کل حفاظت استان آذربایجان غربی اعلام کرد ورودی آب دریاچه ی ارومیه به صفر مطلق رسیده است. گویا امسال هم خشکسالی بزرگترین معضل کشور است نمی دانم شاید خدای رحمان رحمی بر این بندگان خطاکارش داشته باشد و باقی سال را شاهد افزایش نزولات جوی باشیم .احداث سد بر رودخانه هایی که به دریاچه ی ارومیه می ریختند و بستن دریچه های آن سدها ، در واقع گرفتن گلوی دریاچه ی ارومیه بود مانعی که شاید موجب خفه شدن آن شود و امروز سیاهی و کبودی این خفگی را بر رخسار دریاچه می بینیم.
در طرفه دیگر ماجرا احداث پل میانگذر دریاچه ی ارومیه نیز بر شدت فاجعه افزود و مانع گردش آب در این دریاچه شد.حتی تصور کردن ابعاد فاجعه ی خشک شدن دریاچه ی ارومیه نیز وحشتناک است . کسی هنوز به درستی نمی تواند همه ی ابعاد و عواقب ناشی از مرگ دریاچه ی ارومیه و عمق فاجعه را از هم اکنون به دقت پیش بینی کند اما با مطالعه ی سرگذشت دریای آرال می توان سرنوشت دریاچه ی ارومیه وعواقب بعد از مرگش را بطور تقریبی و تا حدودی ، بطورعلمی پیش بینی نمود و دورنمای سیاه،فاجعه بار و آینده ای غم انگیز برایش تجسم نمود.
با خشک شدن دریاچه ی ارومیه بمب نمک هشتاد میلیارد تنی آماده ی انفجار خواهد شد.تمام مزارعی که در حال حاضر با آبهای ذخیره شده در پشت سدهای احداث شده بر رودخانه های منتهی به دریاچه ی ارومیه سبز و خرم گشته اند و یا با احداث کانال و پمپهای قوی آب آن رودخانه را به سمت خود برده اند ، غرق غبار و نمک و سم می شوند و در هوای داغ و در سوزانی که بسویشان خواهد آمد خشکیده خواهند شد و تبدیل به شوره زار می گردند . صدهاهزار و بلکه میلیونها نفر از کسانی که در استانهایی حتی هزاران کیلومتر دورتر از دریاچه ی خشکیده ارومیه زندگی می کنند دچار بیماری های بسیار دردناک و کشنده خواهند شد و با زجر و درد و انواع سرطان و اندامی ناقص و بیمار خواهند مرد و نسل های بعدی آنها نیز از عواقب خشک گشتن آن دریاچه مظلوم جان سالم به در نخواهند برد .
مدیر کل حفاظت محیطزیست آذربایجان غربی با اشاره به طرح هایی که برای انتقال آب در کوتاه مدت به این دریاچه در دست بررسی یا اجرا هستند ، با ناامیدی نگریسته و گفته است “هیچ اقدامی در کوتاه مدت قادر به تامین آب مورد نیاز دریاچه ارومیه نیست ” . عباس نژاد با اشاره به برنامه هایی که برای نجات این دریاچهء خشکیده در درازمدت مطرح شده اند نیز گفته است که برای احیای دریاچه ی ارومیه چهار هزار میلیارد تومان در نظر گرفته شده بود ولی در نهایت ، این مقدار به کمتر از نصف آن کاهش یافت . مدیر کل سازمان حفاظت محیط زیست استان آذربایجان غربی با تاسف می افزاید : شرایط دریاچهء ارومیه بحرانی است و عمر آن به پنج سال آینده نمی رسد.
در این میان چه بلایی بر طبیعت ارسباران(قره داغ) خواهد آمد.شاید دیگر نتوانیم طراوت باران های مخفی(مه بارشی)را در طبیعت منحصر به فرد این منطقه حس کنیم.غبارهای عربی از سمت غرب و جنوب به ایران غبارهای نمکهای مسموم را نیز از بستر خشکیده ی دریاچه ی ارومیه برخواهند داشت و تا شعاعی دست کم یک هزار کیلومتری بر سر مردم قره داغ و ایران و حتی کشورهای همسایه خواهند ریخت.دیگر در آن زمان گویا از نماینده و فرماندار نخواهد نوشت.دیگر حرفی از میراث فرهنگی نخواهد زد.سخنی از بیکاری نخواهد بود.دیگر صدای دلنشین موسیقی آشیقی از مجالس عروسی و کنسرت ها شنیده نخواهد شد.بحثی از سونگون و فاز زیست محیطی اش نخواهد بود.صدای بافتن ورنی از آلاچیق های عشایری شنیده نخواهد شد.بحث سیاه خروس و خطر انقراضش منتفی خواهد شد.ولی در این میان بازار طبیبان رونق خواهد گرفت،درمان صدها هزار و بلکه میلیونها نفر از شهروندان مبتلا شده به سرطان و عفونت و کوری و معلولهای ناقص الخلقه و کودکان عقب مانده و بیمارانی که کبد و ریه و کلیه هایشان از کار افتاده و با مرگ دست به گریبان شده اند .
اما امید تنها چیزی است که بشر با دل بستن بدان زندگی می کند و امیدواریم که هرگز چنین نشود.نگذاریم که دیگر وضعیت ارومیه بدین منوال پیش رود.به عقیده ی دکتر اسماعیل کهرم چهره ی نام آشنای محیطزیست ایران بهترین کاری که میتوان اکنون برای دریاچه ارومیه انجام داد، این است که آب سدهایی را که روی رودخانههای مشروبکننده حوضه دریاچه ارومیه ساخته شده است، به دریاچه روانه کنیم. اگر 20 درصد آب این سدها را که در بهار آبگیری میکنند، به دریاچه بریزیم بسیاری از مشکلات دریاچه حل خواهد شد.
شاید انسان بتواند با استفاده از فناوریهای روز بسیاری از تغییرات را در طبیعت بهوجود بیاورد، اما صرف این توانایی نباید باعث شود به طبیعت صدمه برسد و با تصمیمگیریهای غیرکارشناسی، محیطزیست نابود شود.