موجی دیگر برای تخریب عرصه های جنگلی
زمستان است و هوا بس ناجوانمردانه سرد.سوز سرما در این روزها به خوبی محسوس است.صبح یکی از این روزها قلم و کاغذی برداشته و به سوی کوی و برزن آبا و اجدادی خویش حرکت می کنم.بیشتر اهالی اهر آق مچید(مسجد سفید،البته لازم به ذکر است که آق در ترکی به عظمت و بزرگی نیز اشاره دارد)را می شناسند،مسجدی که حال با نام مسجد امام خمینی خوانده می شود البته با حفظ نام قدیمی خویش.
محوطه ای تاریخی با راسته ها،کاروانسراها،حمام های تاریخی.(که حمام قوشالار این محوطه با تمام خاطرات تاریخی اش تخریب شد)محوطه ای که هنوز هم خون در رگ اقتصاد آن جاریست.روزگاری بود که مردمانی از سرزمین های دوردست چون سرزمین های آن سوی ارس وقتی از اهر می گذشتند و یا برای تامین مایحتاج خویش شهر اهر را انتخاب می کردند برای این مردمان کاروانسراهای آق مچید بهترین گزینه برای بیتوته کردن و حمام هایش بهرین مکان برای تنی به آب زدن بود.ببخشید،گویا اجحاف در نشان دادن توان های تاریخی این محوطه موجب دور شدن از موضوع اصلی شد.
امروز اتومبیل های شاسی بلند بخشی از تصویر آق مچید قاباغی(رو به روی مسجد سفید)را شکل می دهند.اتومبیل هایی که برای جا به جایی روستائیان شمال شهرستان اهر چون زندآباد،انگرد و در نگاهی فراتر حتی برخی روستاهایی که تابعه اهر نیستند چون نبی جان،بی رزین و...فعالند.
با چند نفر از اهالی روستای مینه کاغی(از روستاهای منطقه ی قره داغ(ارسباران)در مجاورت جنگل های ارسباران)درباره ی وضعیت جنگل های ارسباران در آن ناحیه از منطقه ی قره داغ(ارسباران)گفت و گویی داشتم.آن ها از زحمات بی دریغ جنگلبانان برای حفظ این میراث طبیعی سخن می گفتند.در میان گفته هایشان سخن از تولید غیر مجاز زغال توسط برخی افراد سودجو نیز بود.اما آنچه در سخنانشان نمود بیشتری داشت نظارت دقیق جنگلبانان در حفظ و صیانت از این جنگل ها بود.این ماجرا بر می گردد به قبل از طرح کلان اقتصادی هدفمندسازی یارانه ها.
این هفته نیز با یکی از آنها دیداری داشتم.مشکلات افت دما را از او جویا شدم.از تبديل بخاري نفتي به بخاري های چوبی می گفت.از هجوم برخی روستائیان به جنگل ها می گفت.
روزگاری بود که جنگل های ارسباران از توید انبوه زغال و صادر کردن آن به سایر شهرها رنج می برد و کومور یولی(راه زغال)یادگاری از آن دوران است.ورود موج سرما و افزایش محسوس قیمت سوخت های فسیلی موجب افزایش اشتیاق روستائیان و در آینده ای نه چندان دور عشایر ارسباران،برای جایگزینی منابع چوبی به جای مواد سوختی فسیلی شده است و این یکی از پیامدهای هدفمند سازی یارانه است.هدفمندي يارانهها طرحي به نفع حفظ محيطزيست است چرا كه امكان بهرهمندي انسانها از منابع عمومي را مساوي ميكند. اما آنچه مسلم است بايد شيبي براي آن تعريف ميشد و اين شيب براي روستاييان كندتر در نظر گرفته ميشود.
خطر جایگزینی هیزم به دلیل افزایش قیمت سوخت های فسیلی و همچنین افزایش تبدیل عرصه های جنگلی به اراضی کشاورزی کم بازده،افزایش دام موجود به دلیل نرخ بالای بیکاری و ارزان بود نیروی کار در روستاها و به دنبال آن کاهش در آمد سرانه ی خانوار های روستایی از علل نگرانی بسیاری از فعالان حوزه ی منابع طبیعی و محیطزیست کشور است.

در سوی دیگر بهره مند نبودن بیشتر روستاها از گاز طبیعی و نبود محورهای مواصلاتی مناسب برای حمل و نقل سوخت و به تبع آن افزایش قیمت تمام شده سوخت برای روستائیان نسبت به درون شهر از دیگر دلایل هجوم برخی روستائیان به جنگل هاست.کارشناسان معتقدند برای جلوگیری از قطع درختان نه تنها باید شرایط دسترسی به سوخت جایگزین را برای آنها فراهم کرد بلکه نکته مهمتر فرهنگ سازی جلوگیری از قطع درختان است.
صادق خلیلیان وزیر جهاد کشاورزی در این باره به به روزنامه ی «ملت ما» گفت:«براي تامين سوخت مورد نياز در ستاد هدفمندسازي يارانهها تصميمات خوب و موثري اخذ شده است و مقرر شده كه به موجب آن سوخت با قيمت مناسب در اختيار روستاييان قرار گيرد.»
او درباره نگاه خود به حفظ منابع طبيعي خطاب به «ملتما» گفت: «بايد در حفاظت و بهرهبرداري از منابع طبيعي تعادل برقرار كنيم چراكه مردم بايد بتوانند بهرهبرداري معقول از جنگلها داشته باشند اما نكته اينجاست كه بايد اين حفاظت توسط خود روستاييان و جنگلنشينان انجام شود.»
مهندس «محمد درويش» عضو هيات علمي موسسه تحقيقات جنگل و مرتع در اين باره به «ملتما» ميگويد: «آنچه وزير جهادكشاورزي ميگويد بايد هرچه سريعتر عملي شود چراكه در صورت نهادينهشدن اين پندار كه مشكل سرما با قطع درختان و سوزندان حل ميشود، بزرگترين آفت جنگلهاست. »
مهندس درويش ميگويد: «از كنار اين مساله به آساني نميتوان گذشت چرا كه با معيشت مردم در ارتباط مستقيم است اما ميتوان از راههايي چون جايگزين كردن انرژيهاي پاك براي حل آن استفاده كرد. ميتوان اين تهديد را به يك فرصت تبديل كرد و از آينهها، اجاقها و آبگرمكنها خورشيدي استفاده كرد.»
او ميافزايد: «دولت ميتواند با تسهيلات ارزان يا حتي بطور مجاني اين امكانات را در اختيار روستاييان قرار دهد. هماكنون هم اجاق خورشيدي و هم آبگرمكن خورشيدي در بازار ايران وجود دارد. »
دكتر ناصر كرمي، اقليمشناس و فعال محيطزيست در اين باره به «ملتما» ميگويد: «از آنجا كه يك كوچنده در محيط عشايري از تمام طول شبانهروز براي انجام كار مفيد استفاده ميكند، 50 برابر يك شهروند در توليد ناخالص ملي كشور مشاركت دارد. اما يكسيام اين شهروند از يارانه عمومي بهرهمند ميشود.»
کرمی در ادامه می افزاید:«آمارها نشان ميدهد تغيير اقتصاد سوخت در خانواده شهري اگرچه مهم است اما در زندگي روستاييان بسيار قابل توجهتر است. بنابراين براي اعمال شيب كندتر در اجراي اين قانون بايد سازمان جنگلها و وزارت جهادكشاورزي از اجراكنندگان ميخواستند كه اجراي قانون هدفمندي يارانهها با شيب كندتري براي روستاييان انجام شود. اما اين مساله از دولت مطالبه نشده است.»
به طور یقین طرح استفاده از انرژی پاک یکی از آن دسته برنامه هایی است که مستلزم صرف مدت زمان طولانیست. اما یک راه حل کوتاه مدت( که بیشتر نیز هومان خاکپور عزیز نوشته بود) برای کنترل و کاهش روند هجوم روستائیان به جنگل، می تواند توزیع کوپن در بین روستائیان و عرضه نفت و کپسول های گاز ارزان در روستاها باشد؛ تا بدین وسیله با فراهم آوردن زمان لازم، در برنامه ای طولانی مدت تر نسبت به ایجاد زیرساخت های لازم برای جایگزینی انرژی های نو اقدام شود.
گران شدن حامل های انرژی در مناطق جنگلی و مرتعی ارسباران ممکن است تبعاتی ویران کننده برای این قلمروی سبز داشته باشد.اتخاذ تدابیر ویژه و فرهنگسازی گسترده و فراگیر می تواند نقش چشمگیری در کاهش تخریب ها داشته باشد.






این روزها وقايع خوشايند و اخبار مربوط به آن در حوزه ی محیطزیست کیمیاست .این دسته اخبار نشان می دهد که محیطزیست ارسباران روزگار خوشی ندارد.این ها همه نشانگر این است که هنوز دغدغه ای عمومی برای محیطزیست و حفظ آن شکل نگرفته است.این نگین آذربایجان از درد بر خود می پیچد و فریاد رسی برای او نیست.همه ی ما مقصریم از من و تو تا مسئولین ما.گردشگرانی که موجب آتش سوزی می شوند،شکارچی که اقدام به کشتن خرس می کند،مسئولینی که در جریان شکستن سد مواد باطله معدن مس مزرعه مقصرند،مارالی که بعد از زحمات چندین ساله در یک اقدام غیرکارشناسانه می میرد.
مثلا:روز جهانی کوهستان را در حالی پشت سر گذاشتیم که متاسفانه هیچ اقدامی از نهادهای ذیربط در رابطه با حفظ محیطزیست انجام نگرفت.آیا این خالی از لطف نیست که در منطقه ای که نامش با کوه(قره داغ)عجین شده است حرکتی انجام نپذیرد اقداماتی از قبیل:ارایه مقاله و گزارش به مطبوعات در ارتباط با مشکلات زیست محیطی کوهستان،تماس با با ادارات محیطزیست ،میراث فرهنگی ،شوراهای شهر و...به منظور جلب همکاری ها و اجرای برنامه هایی چون پاکسازی کوهستان.
محیط زیست قره داغ(ارسباران)همانند میراث فرهنگی آن منحصر به فرد است. محیط زیست آن همانند میراث فرهنگی اش رو به تخریب است و در این میان غیبت واکنش های مردمی در قالب تشکل های مردمی به شدت احساس می شود. با توجه به حساسیت هایی که در نسل جدید بروز یافته، امید می رود که شاهد شکل گیری چنین تشکل هایی در منطقه باشیم.